1. choose a different line of work
شغل دیگری را انتخاب کن.
2. choose a name that fits this product
اسمی انتخاب کن که به این محصول بخورد.
3. choose whichever you like!
هر کدام را که دوست داری انتخاب کن !
4. choose the lesser of two evils
(در گزینش یکی از دو چیز بد) چیز کم زیان تر را انتخاب کردن
5. choose up
(عامیانه) افراد دو تیم هماورد را انتخاب کردن (مثلا برای بازی والیبال دوستانه)
6. to choose a tie
کراوات انتخاب کردن
7. to choose death before dishonor
ترجیح مرگ به بی آبرویی و خفت
8. to choose soldiers by lot
از راه قرعه کشی سرباز گزیدن
9. cannot choose but
مجبور بودن،چاره ای نداشتن (به جز)
10. he cannot choose but to accept our offer
چاره ای جز قبول پیشنهاد ما را ندارد.
11. refusal to choose is itself a choice
خودداری از انتخاب،خود (نوعی) انتخاب است.
12. we cannot choose but (to) stay
چاره ای جز ماندن نداریم.
13. you must choose between money and love
شما باید یا پول را انتخاب کنید یا عشق را.
14. little to choose between (or not much to choose between)
با هم فرق ندارند،مثل هم هستند
15. pick and choose
با دقت انتخاب کردن
16. do as you choose
هر جور می خواهی عمل کن.
17. record buyers can choose from several labels
خریداران صفحه می توانند چندین مارک گوناگون را انتخاب کنند.
18. i'll go where i choose
هر جا دلم بخواهد می روم.
19. there was little to choose between those two jobs
آن دو شغل با هم فرق عمده ای نداشتند.
20. i waived my right to choose earlier
من از حق خود نسبت به زودتر انتخاب کردن چشم پوشیدم.
21. the people now decided to choose him as leader
آنگاه مردم تصمیم گرفتند او را به رهبری برگزینند.
22. you have been given the discretion to choose your own staff
به شما اختیار داده شده است که کارمندان خود را شخصا انتخاب کنید.
23. i am in a quandry as to which road to choose
اصلا نمی دانم کدام راه را انتخاب کنم.
24. ali found himself at a strange crossroads because he had to choose between love and duty
علی خود را بر سر دو راهی عجیبی یافت چون می بایستی میان عشق و وظیفه یکی را انتخاب می کرد.
25. To choose time is to save time.
[ترجمه ترگمان]زمان انتخاب زمان صرفه جویی در زمان است
[ترجمه گوگل]انتخاب زمان برای صرفه جویی در وقت است
26. Choose an author as you choose a friend.
[ترجمه ترگمان]زمانی که دوست خود را انتخاب می کنید، یک نویسنده را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]یک نویسنده را به عنوان یک دوست انتخاب کنید
27. Choose a life of action, not one of ostentation.
[ترجمه ترگمان]یک زندگی اکشن را انتخاب کنید، نه یک خودنمایی
[ترجمه گوگل]یک زندگی از یک عمل را انتخاب کنید، نه یکی از استراتژی ها
28. Choose a wife rather by your ear than your eye. Thomas Fuller
[ترجمه sara] توماس فولر: زن را با گوشتان انتخاب کنید نه با چشمتان.
[ترجمه ترگمان]همسری انتخاب کنید که بهتر از چشم شما باشد توماس فولر
[ترجمه گوگل]یک زن و نه با گوش خود را از چشم خود انتخاب کنید توماس فولر
29. Understand their own strengths, to choose the life occupation orientation; practice their strengths, to accomplish his career.
[ترجمه ترگمان]قدرت خود را درک کنید، جهت گیری شغل را انتخاب کنید؛ نقاط قوت خود را تمرین کنید تا شغل او را به دست آورید
[ترجمه گوگل]درک نقاط قوت خود، انتخاب جهت گیری شغلی زندگی؛ تمرین نقاط قوت خود را، برای انجام حرفه خود
30. There was an infinite variety of drinks to choose from.
[ترجمه ترگمان]انواع نوشیدنی ها وجود داشت که از آن ها انتخاب می شد
[ترجمه گوگل]برای انتخاب از انواع مختلفی از نوشیدنی استفاده می شد