1. The pipes froze because the cladding had fallen off.
[ترجمه ترگمان]لوله ها منجمد شده بودند چون the خاموش شده بودند
[ترجمه گوگل]لوله های مسدود شده بود، چون روکش فلزی افتاده بود
2. The old cladding can be easily removed using a claw hammer.
[ترجمه ترگمان]پوشش قدیمی را می توان به راحتی با استفاده از یک چکش claw حذف کرد
[ترجمه گوگل]روکش های قدیمی را می توان به راحتی با استفاده از یک چکش پنجه برداشت
3. But this decision affected more than the cladding: it also forced certain changes in the structural-steel layout.
[ترجمه ترگمان]اما این تصمیم بیش از روکش فلزی تاثیر گذاشت: همچنین تغییرات خاصی را در طرح ساختار بندی فولادی اعمال کرد
[ترجمه گوگل]اما این تصمیم بیش از روکش بیش از حد باعث تغییرات خاصی در ساختار فولاد شد
4. Steelwork and the cladding followed in quick succession.
[ترجمه ترگمان]steelwork و روکش فلزی به سرعت دنبال شدند
[ترجمه گوگل]کارهای فولادی و روکش فلزی در پیروی سریع دنبال شد
5. Absorbent wall cladding can sometimes present problems.
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه گوگل]پوشش دیوار جذب می تواند گاهی اوقات مشکلاتی را ایجاد کند
6. There was a similar crisis over the biphasic cladding for D. W. 's docker.
[ترجمه ترگمان]در روکش biphasic برای D یک بحران مشابه وجود داشت دبلیو docker است
[ترجمه گوگل]یک بحران مشابه در برابر روکش دیافراگمی برای گیرنده DW وجود دارد
7. Cladding for the concrete structure is once again in tune with the surrounding area.
[ترجمه ترگمان]برای سازه بتونی یک بار دیگر با محیط اطراف هماهنگ باشد
[ترجمه گوگل]روکش برای ساخت بتن یکبار دیگر با منطقه اطراف آن هماهنگ شده است
8. The image of cladding, although apt, exaggerates the volume of the gases.
[ترجمه ترگمان]تصویر روکش دهی، با وجود احتمال زیاد، در مورد حجم گاز اغراق می کند
[ترجمه گوگل]تصویر روکش، اگر چه مناسب است، حجم گاز را بیش از حد افزایش می دهد
9. Timber cladding also requires the householder to perform regular maintenance, as described above.
[ترجمه ترگمان]همچنین ماده روکش چوب برای انجام نگهداری منظم، همان طور که در بالا توضیح داده شد، نیاز به تعمیر و نگهداری منظم دارد
[ترجمه گوگل]روکش چوب تخته همچنین نیاز به نگهداری خانه را دارد، همانطور که در بالا توضیح داده شد
10. They are to be used outside under cladding.
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار است در خارج از روکش فلزی به کار روند
[ترجمه گوگل]آنها باید خارج از زیر پوشش استفاده شوند
11. Floodlighting reflected from the silvery burnt umber cladding of the walls as though ice-ghosts danced there, and set the green columns aglow.
[ترجمه ترگمان]Floodlighting از روکش نقره و روکش فلزی دیوارها منعکس می شد طوری که انگار اشباح در آنجا می رقصیدند و ستون های سبز را روشن کرده بودند
[ترجمه گوگل]نورپردازی منعکس شده از روکش دیواری سوزانده شده از سقف دیوار، مانند ارواح ارواح در آن رقص شده است، و ستون های سبز را از نظر آلودگی تنظیم می کند
12. Large deflections can help to loosen non-structural cladding and shake up the building's contents like dice in a box.
[ترجمه ترگمان]deflections بزرگ می توانند به شل کردن روکش فلزی غیر ساختاری کمک کنند و محتویات ساختمان را مانند طاس در یک جعبه تکان دهند
[ترجمه گوگل]انحرافات زیاد می تواند به تخریب روکش های غیر سازه ای کمک کند و محتویات ساختمان مانند تاس در جعبه را لرزاند
13. The biggest enemy of timber cladding - and its supporting battens - is rot.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین دشمن روکش چوب - و حمایت از آن - فاسد شده است
[ترجمه گوگل]بزرگترین دشمن روکش چوب - و حمایت از آن ها - پوسیدگی است
14. They are essential atmospheric cladding which prevents the earth from becoming a frozen planet.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواص جوی ضروری هستند که مانع از تبدیل شدن کره زمین به یک سیاره یخ زده می شود
[ترجمه گوگل]آنها روکش فلزی مورد نیاز است که مانع از زمین شدن سیاره منجمد شده است
15. Metal cladding high rate of weld forming, welding deformation small.
[ترجمه ترگمان]شکل فلز با سرعت بالا در شکل دهی جوش، شکل جوشکاری را کم می کند
[ترجمه گوگل]روکش فلزی بالا نرخ جوش تشکیل، تغییر شکل جوش کوچک است