کلمه جو
صفحه اصلی

cladding


معنی : روکش فلزی، اب فلزی
معانی دیگر : (فلزکاری) روکش کاری، روکش کردن فلزی با فلز دیگر، آبکاری

انگلیسی به فارسی

روکش فلزی، آب فلزی


روکش، روکش فلزی، اب فلزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a metal bonded to another metal as a protective coating.

(2) تعریف: the process of such bonding.

• act of covering with a protective layer; act of bonding one layer of metal to another
cladding is a covering of tiles, wooden boards, or other material that is fixed to the outside of a building to protect it against bad weather or to make it look more attractive.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پوشش - روکار - روکاری
[کامپیوتر] دومین لایه واحد فیبر نوری، واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه می کند .
[برق و الکترونیک] پوشش - روکش کاری 1. فرایندی برای پوشاندن فلز با یک فلز دیگراز طریق چسباندن آن دو به هم و انجام عملیاتی نظیر غلتاندن، فشار، کشش، یا قالب کاری تا اینکه پیوند روی دهد. نمونه آن پوشش سیمهای فولادی با مس است. 2. پیوند دو ماده متفاوت به گونه ای که منجر به پیوند بدون درز یا رگه شود. مانند پوشاندن تارهای شیشه ای خالص با شیشه دارای ناخالصی در فرایند ساخت تارهای نوری با شاخص پله ای یا تدریجی.
[زمین شناسی] پوشش، رو کار، روکاری
[پلیمر] روکش دهی

مترادف و متضاد

روکش فلزی (اسم)
cladding

اب فلزی (اسم)
cladding

جملات نمونه

1. The pipes froze because the cladding had fallen off.
[ترجمه ترگمان]لوله ها منجمد شده بودند چون the خاموش شده بودند
[ترجمه گوگل]لوله های مسدود شده بود، چون روکش فلزی افتاده بود

2. The old cladding can be easily removed using a claw hammer.
[ترجمه ترگمان]پوشش قدیمی را می توان به راحتی با استفاده از یک چکش claw حذف کرد
[ترجمه گوگل]روکش های قدیمی را می توان به راحتی با استفاده از یک چکش پنجه برداشت

3. But this decision affected more than the cladding: it also forced certain changes in the structural-steel layout.
[ترجمه ترگمان]اما این تصمیم بیش از روکش فلزی تاثیر گذاشت: همچنین تغییرات خاصی را در طرح ساختار بندی فولادی اعمال کرد
[ترجمه گوگل]اما این تصمیم بیش از روکش بیش از حد باعث تغییرات خاصی در ساختار فولاد شد

4. Steelwork and the cladding followed in quick succession.
[ترجمه ترگمان]steelwork و روکش فلزی به سرعت دنبال شدند
[ترجمه گوگل]کارهای فولادی و روکش فلزی در پیروی سریع دنبال شد

5. Absorbent wall cladding can sometimes present problems.
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه گوگل]پوشش دیوار جذب می تواند گاهی اوقات مشکلاتی را ایجاد کند

6. There was a similar crisis over the biphasic cladding for D. W. 's docker.
[ترجمه ترگمان]در روکش biphasic برای D یک بحران مشابه وجود داشت دبلیو docker است
[ترجمه گوگل]یک بحران مشابه در برابر روکش دیافراگمی برای گیرنده DW وجود دارد

7. Cladding for the concrete structure is once again in tune with the surrounding area.
[ترجمه ترگمان]برای سازه بتونی یک بار دیگر با محیط اطراف هماهنگ باشد
[ترجمه گوگل]روکش برای ساخت بتن یکبار دیگر با منطقه اطراف آن هماهنگ شده است

8. The image of cladding, although apt, exaggerates the volume of the gases.
[ترجمه ترگمان]تصویر روکش دهی، با وجود احتمال زیاد، در مورد حجم گاز اغراق می کند
[ترجمه گوگل]تصویر روکش، اگر چه مناسب است، حجم گاز را بیش از حد افزایش می دهد

9. Timber cladding also requires the householder to perform regular maintenance, as described above.
[ترجمه ترگمان]همچنین ماده روکش چوب برای انجام نگهداری منظم، همان طور که در بالا توضیح داده شد، نیاز به تعمیر و نگهداری منظم دارد
[ترجمه گوگل]روکش چوب تخته همچنین نیاز به نگهداری خانه را دارد، همانطور که در بالا توضیح داده شد

10. They are to be used outside under cladding.
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار است در خارج از روکش فلزی به کار روند
[ترجمه گوگل]آنها باید خارج از زیر پوشش استفاده شوند

11. Floodlighting reflected from the silvery burnt umber cladding of the walls as though ice-ghosts danced there, and set the green columns aglow.
[ترجمه ترگمان]Floodlighting از روکش نقره و روکش فلزی دیوارها منعکس می شد طوری که انگار اشباح در آنجا می رقصیدند و ستون های سبز را روشن کرده بودند
[ترجمه گوگل]نورپردازی منعکس شده از روکش دیواری سوزانده شده از سقف دیوار، مانند ارواح ارواح در آن رقص شده است، و ستون های سبز را از نظر آلودگی تنظیم می کند

12. Large deflections can help to loosen non-structural cladding and shake up the building's contents like dice in a box.
[ترجمه ترگمان]deflections بزرگ می توانند به شل کردن روکش فلزی غیر ساختاری کمک کنند و محتویات ساختمان را مانند طاس در یک جعبه تکان دهند
[ترجمه گوگل]انحرافات زیاد می تواند به تخریب روکش های غیر سازه ای کمک کند و محتویات ساختمان مانند تاس در جعبه را لرزاند

13. The biggest enemy of timber cladding - and its supporting battens - is rot.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین دشمن روکش چوب - و حمایت از آن - فاسد شده است
[ترجمه گوگل]بزرگترین دشمن روکش چوب - و حمایت از آن ها - پوسیدگی است

14. They are essential atmospheric cladding which prevents the earth from becoming a frozen planet.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواص جوی ضروری هستند که مانع از تبدیل شدن کره زمین به یک سیاره یخ زده می شود
[ترجمه گوگل]آنها روکش فلزی مورد نیاز است که مانع از زمین شدن سیاره منجمد شده است

15. Metal cladding high rate of weld forming, welding deformation small.
[ترجمه ترگمان]شکل فلز با سرعت بالا در شکل دهی جوش، شکل جوشکاری را کم می کند
[ترجمه گوگل]روکش فلزی بالا نرخ جوش تشکیل، تغییر شکل جوش کوچک است

پیشنهاد کاربران

نمای خارجی

غلاف کابل های برق و مخابراتی
روکش کابل های برق و مخابراتی


کلمات دیگر: