کلمه جو
صفحه اصلی

لاعیه

فرهنگ فارسی

( اسم ) لبانه . توضیح این کلمه را بصورت لاغیه و لاغینه هم آورده اند ولی صحیح با عین معمله است .
بته ایست شیردار که در کوه روید و گلی زرد دارد جوشانده برگ آن مسهل است و شیر آن مقیی است و هم شکم براند

لغت نامه دهخدا

( لاعیة ) لاعیة. [ عی ی َ ] ( ع اِ ) ظمیاء. بُته ای است شیردار که در کوه روید و گلی زرد دارد و جوشانده برگ آن مسهل است و شیرآن مقیّی است و هم شکم براند. درختی است و منبت آن بر سفح جبال باشد برگش خوشبو بود و گبت انگبین از آن چَرَد و چون ببرند شیری بسیار از آن برآید. ( مفاتیح ). گیاهی از یتوُعات. نوعی از درختان کوهی شیردار گلش زرد و هرگاه از شیر آن در حوض ماهی افتد بمیراند.و شرب برگ کوفته آن سخت مسهل و شیرش نیز مسهل قوی و نیز بلغم و صفرا را به قئی بیرون کند. ( منتهی الارب ). ضریر انطاکی در تذکره آرد: یقرب نباتها من السقمونیا لکنه مرتفع مستدیر الورق و له زهر الی الصفرة یخلف بزرا کالخشخاش اذا قطع النبات خرج منه کاللبن الابیض یجنی فی الاسد و هو حار یابس فی الرابعة یسهل الماءالاصفر و الاخلاط المحترقة و یولد الاستسقاء و یقتل السمک و فیه سمیّة و ضرر للمعی و تصلحه الکثیراء و شربته ثلاثة قراریط. رجوع به لاغیثه و لاغینه و لاغیه شود.

لاعیة. [ عی ی َ ] (ع اِ) ظمیاء. بُته ای است شیردار که در کوه روید و گلی زرد دارد و جوشانده ٔ برگ آن مسهل است و شیرآن مقیّی ٔ است و هم شکم براند. درختی است و منبت آن بر سفح جبال باشد برگش خوشبو بود و گبت انگبین از آن چَرَد و چون ببرند شیری بسیار از آن برآید. (مفاتیح ). گیاهی از یتوُعات . نوعی از درختان کوهی شیردار گلش زرد و هرگاه از شیر آن در حوض ماهی افتد بمیراند.و شرب برگ کوفته ٔ آن سخت مسهل و شیرش نیز مسهل قوی و نیز بلغم و صفرا را به قئی بیرون کند. (منتهی الارب ). ضریر انطاکی در تذکره آرد: یقرب نباتها من السقمونیا لکنه مرتفع مستدیر الورق و له زهر الی الصفرة یخلف بزرا کالخشخاش اذا قطع النبات خرج منه کاللبن الابیض یجنی فی الاسد و هو حار یابس فی الرابعة یسهل الماءالاصفر و الاخلاط المحترقة و یولد الاستسقاء و یقتل السمک و فیه سمیّة و ضرر للمعی و تصلحه الکثیراء و شربته ثلاثة قراریط. رجوع به لاغیثه و لاغینه و لاغیه شود.



کلمات دیگر: