کلمه جو
صفحه اصلی

budapest


شهر بوداپست (پایتخت کشور مجارستان)

انگلیسی به فارسی

شهر بوداپست (پایتخت کشور مجارستان)


budapest


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of Hungary.

• capital city of hungary
budapest is the capital of hungary and its largest city. population: 1,992,000 (1992).

جملات نمونه

1. They stayed at The Grand Hotel, Budapest.
[ترجمه ترگمان]آن ها در هتل گراند بوداپست اقامت کردند
[ترجمه گوگل]آنها در �گراند هتل� در بوداپست ماندند

2. He introduced her to Budapest, a jewel of a city.
[ترجمه ترگمان]او او را به بوداپست، یک جواهر شهر معرفی کرد
[ترجمه گوگل]او او را به بوداپست معرفی کرد، جواهری از یک شهر

3. We went from London to Budapest by rail.
[ترجمه ترگمان]ما با راه آهن از لندن به بوداپست رفتیم
[ترجمه گوگل]ما از راه آهن با لندن به بوداپست رفتیم

4. The hotels of Warsaw, Prague and Budapest were bursting at the seams.
[ترجمه ترگمان]هتل های ورشو، پراگ و بوداپست در حال ترکیدن بودند
[ترجمه گوگل]هتل های ورشو، پراگ و بوداپست در حال انفجار بودند

5. His itinerary would take him from Bordeaux to Budapest.
[ترجمه ترگمان]برنامه سفر وی او را از بوردو به بوداپست برد
[ترجمه گوگل]برنامه سفر او از بوردو به بوداپست برداشته خواهد شد

6. The Budapest office plans to hire freelance reporters to cover the latest happenings.
[ترجمه ترگمان]دفتر بوداپست در نظر دارد تا خبرنگاران مستقل را استخدام کند تا اتفاقات اخیر را پوشش دهد
[ترجمه گوگل]اداره بوداپست قصد دارد تا خبرنگاران مستقل را برای پوشش آخرین رویدادها استخدام کند

7. A military convoy was moving towards Budapest.
[ترجمه ترگمان]یک کاروان نظامی در حال حرکت به سوی بوداپست بود
[ترجمه گوگل]یک کاروان نظامی به سمت بوداپست رفت

8. It was conditional on Budapest agreeing a structural adjustment programme with the International Monetary Fund and implementing market-based economic reforms.
[ترجمه ترگمان]این امر مشروط به موافقت با برنامه تنظیم ساختاری با صندوق بین المللی پول و اجرای اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار بود
[ترجمه گوگل]این مشروط بود که بوداپست موافقت کرد یک برنامه تعدیل ساختاری با صندوق بین المللی پول و اجرای اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار

9. The tour includes a trip to Budapest, Hungary's capital city.
[ترجمه ترگمان]این تور شامل یک سفر به بوداپست، پایتخت مجارستان است
[ترجمه گوگل]این تور شامل سفر به بوداپست، پایتخت مجارستان است

10. Budapest has the go-go feel of a city on the move and fine restaurants to match.
[ترجمه ترگمان]بوداپست در حال حاضر احساس یک شهر را در جنب و جوش و رستوران ها دارد
[ترجمه گوگل]بوداپست احساس می کند که یک شهر در حال حرکت و رستوران های خوب برای مطابقت است

11. Reports on Aug. 19 from Budapest radio spoke of the city surrounded by troops, with radio and television headquarters cut off.
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۹ ماه اوت، از رادیو بوداپست درباره شهر که توسط نیروهای نظامی احاطه شده بود، خبر داد که مرکز رادیو و تلویزیون قطع شده است
[ترجمه گوگل]گزارش ها در روز 19 ماه اوت از رادیو بوداپست از شهر مورد احیاء سربازان خبر دادند، که با ایستگاه رادیویی و تلویزیونی قطع شده بود

12. In Budapest, they still strolled around for the sheer pleasure of it.
[ترجمه ترگمان]در بوداپست، آن ها هنوز برای لذت بردن از آن قدم می زدند
[ترجمه گوگل]در بوداپست، آنها هنوز هم برای لذت بردن از آن غرق شدند

13. Budapest Municipality will pay half the cost of fitting a converter, but many may prefer to upgrade to new cars.
[ترجمه ترگمان]شهرداری بوداپست نصف هزینه نصب یک مبدل را پرداخت می کند، اما بسیاری ممکن است ترجیح دهند به ماشین های جدید ارتقا دهند
[ترجمه گوگل]شهرداری بوداپست نیمی از هزینه اتصالات یک مبدل را پرداخت می کند، اما بسیاری ممکن است ترجیح دهند که به اتومبیل های جدید ارتقا یابند

14. Budapest is to ban all cars with two-stoke engines from the city centre unless they are fitted with a catalytic converter.
[ترجمه ترگمان]بوداپست در نظر دارد تمام خودروهای دارای دو موتور stoke را از مرکز شهر منع کند مگر اینکه مجهز به یک مبدل کاتالیزوری باشد
[ترجمه گوگل]بوداپست تمام اتومبیل ها را با موتورهای دوگانه از مرکز شهر ممنوع می کند، مگر اینکه با یک مبدل کاتالیزوری نصب شوند


کلمات دیگر: