کلمه جو
صفحه اصلی

diary


معنی : دفتر خاطرات روزانه
معانی دیگر : دفتر خاطرات، دفتر یادنگاشت، خاطرات، یادنگاشت (ها)، دفتر یادداشت، دفتر روزانه، دفتر سررسید

انگلیسی به فارسی

دفتر خاطرات روزانه


دفتر خاطرات، دفتر خاطرات روزانه


انگلیسی به انگلیسی

• written account of daily occurrences, journal; daily calendar
a diary is a book which has a separate space for each day of the year. you use a diary to write down things you plan to do, or to record what happens in your life.

مترادف و متضاد

دفتر خاطرات روزانه (اسم)
diary

recounting of activities in writing


Synonyms: account, agenda, appointment book, chronicle, daily record, daybook, engagement book, journal, log, minutes, notebook, record


جملات نمونه

1. into her diary she discharged her loneliness and anger
او تنهایی و خشم خود را در دفتر خاطرات خود بروز داد.

2. keep a diary
خاطرات خود را نوشتن،وقایع روزانه را نوشتن

3. he keeps a diary
او خاطرات خود را می نویسد.

4. she wrote her diary behind closed doors so that her brothers would not molest her
خاطرات خود را در اتاق دربسته می نوشت تا برادرانش مزاحمش نشوند.

5. he made no entries in his diary for that day
او درباره ی آن روز یادداشتی در کتابچه ی خاطرات خود وارد نکرد.

6. all the happenings set down in his diary
همه ی رویدادهایی که در خاطراتش نوشته شده است

7. Hold on, I'll check in my diary.
[ترجمه ستایش] صبر کن دفتر روزانه خود را چک میکنم
[ترجمه یگانه] صبر کن دفتر خاطرات روزانه ام را چک می کنم
[ترجمه مهتاب سلطانی] صبر کنید، من دارم دفترچه خاطراتم را چک میکنم
[ترجمه غزل] صبر کن، دفتر چه خاطراتم را چک میکنم
[ترجمه محمد اسلام زاده] صبر کن در دفتر روزانه ام چک کنم
[ترجمه ترگمان]صبر کن، دفتر خاطراتم رو چک می کنم
[ترجمه گوگل]نگه دارید، در دفتر خاطراتم چک میکنم

8. The events were faithfully recorded in her diary.
[ترجمه ترگمان]وقایع به طور وفادارانه در دفتر خاطراتش ثبت شده بود
[ترجمه گوگل]این حوادث صادقانه در خاطرات خود ثبت شده است

9. His diary was not published during his lifetime.
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطراتش در طول زندگی او منتشر نشده است
[ترجمه گوگل]خاطرات او در طول زندگی اش منتشر نشد

10. This was the diary in which Gina recorded her innermost thoughts and secrets.
[ترجمه رضا] این دفتر خاطرات بود که در آن جینا افکار و اسرار داخلی خود را ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]این دفتر خاطرات بود که جی نا تمام افکار و رازهای درونی او را ضبط کرده بود
[ترجمه گوگل]این دفتر خاطراتی بود که گینا افکار و اسرار عمیق خود را ثبت کرد

11. I used to keep a diary.
[ترجمه ترگمان]من عادت داشتم یک دفترچه خاطرات داشته باشم
[ترجمه گوگل]من یک دفتر خاطرات را نگه داشتم

12. She used to hide her diary under her pillow.
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطراتش را زیر بالشش پنهان می کرد
[ترجمه گوگل]او قبلا دفتر خاطرات خود را زیر بالش او پنهان کرده بود

13. Very little information is given in the diary entries.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بسیار کمی در یادداشت های روزانه داده می شود
[ترجمه گوگل]اطلاعات بسیار کمی در نوشته های دفتر خاطرات داده شده است

14. She kept a diary for over twenty years.
[ترجمه ترگمان]او بیش از بیست سال دفتر خاطراتش را نگهداری کرد
[ترجمه گوگل]او دفتر خاطرات را برای بیش از بیست سال نگه داشته است

15. I started keeping a diary when I was thirteen.
[ترجمه مهربان 😘😘😘] وقتی ۱۳ سال داشتم شروع به نوشتن دفتر خاطرات کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی سیزده سالم بود شروع به نوشتن یه دفتر خاطرات کردم
[ترجمه گوگل]وقتی سیزده سال داشتم دفتر خاطراتم را شروع کردم

16. I've made a note in my diary.
[ترجمه ترگمان]من یک یادداشت تو دفتر خاطراتم نوشتم
[ترجمه گوگل]من یادداشتی را در دفتر خاطراتم نوشته ام

17. Did you put the meeting date in your diary ?
[ترجمه ترگمان]آیا شما تاریخ جلسه را در دفتر خاطرات خود قرار دادید؟
[ترجمه گوگل]آیا تاریخ جلسه را در دفتر خاطرات خود قرار داده اید؟

18. Eleanor began to keep a diary.
[ترجمه ترگمان]الی نور شروع به نوشتن یک دفتر خاطرات کرد
[ترجمه گوگل]Eleanor شروع به نگه داشتن دفتر خاطرات

اصطلاحات

keep a diary

خاطرات خود را نوشتن، وقایع روزانه را نوشتن


پیشنهاد کاربران

نوشتن خاطرات

یک خاطرات روز خاصی

یادداشت روزانه

دفترچه خاطرات

A diary is a 📓 in which you 📝 what happens to you every day

we kept a diary to write in everything we did on the camp

لبنیات

Diary به معنی دفتر خاطرات. دوستانی که نوشتند لبنیات اشتباه dairy لبنیات میشه

A note book that you write what happens to you in a day

a book for writing your plans and arrangements for each day

دفتر خاطرات

a book in which you write down the things that happen to you each day

به معنی دفرتچه خاطرات هستش

i have kept a diary for twelve years
به معنای: من از یه دفترچه خاطرات برای 12 سال نگهداری کردم.

دفتر یادداشت
دفتر خاطرات

Was born


. A diary is a notebook in which you write what happens to you everyday ^_^


یادداشت های روزانه

A diary is a notebook in which you write what happenes to you every day.

A book where you write what you have done each day

🦄دفتر خاطرات یا دفتر یادداشت 🦄

● دفتر خاطرات
● دفترچه یادنگاشت ( که قرار ها و برنامه روزانه شخصی تو اون نوشته میشه )

make a diary
خاطره نوشتن


هوالعلیم

Diary : دفترچه خاطرات روزانه

Dairy : لبنیات

A diary is a notebook in which you write down daily events

لطفا پیج 3pide. diary را فالو کنید دختر کوچولو به دنیا اومده اسمش دنیز


کلمات دیگر: