کلمه جو
صفحه اصلی

intangibility


معنی : لمس ناپذیری
معانی دیگر : لمس ناپذیری

انگلیسی به فارسی

لمس ناپذیری


ناامنی، لمس ناپذیری


انگلیسی به انگلیسی

• impalpability, quality of being impossible to see or touch; unfathomableness, incomprehensibility

مترادف و متضاد

لمس ناپذیری (اسم)
intangibility

جملات نمونه

1. IPR generally have the features of intangibility, exclusivity, territoriality and temporality.
[ترجمه ترگمان]یا IPR بطور کلی دارای ویژگی های of، انحصار، territoriality و temporality می باشد
[ترجمه گوگل]IPR به طور کلی دارای ویژگی های نامرئی، انحصار، سرزمین و زمان بندی است

2. With the intangibility of intellectual economy, current accounting mode is now being impacted.
[ترجمه ترگمان]با ظهور اقتصاد فکری، وضعیت فعلی حسابداری در حال حاضر تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]با ناپایداری اقتصاد فکری، حالت حسابداری در حال حاضر تحت تاثیر قرار می گیرد

3. Witness standard is characterized by intangibility, obscurity, legality, as well as minimum.
[ترجمه ترگمان]استاندارد شاهد را می توان با intangibility، گمنامی، قانونی بودن، و همچنین حداقل توصیف کرد
[ترجمه گوگل]استاندارد شاهد با نامحسوس بودن، ناآگاهی، قانونی بودن و حداقل

4. The UN cannot alter the basic nature of its peacekeeping operations from "moderation" and "intangibility, " and cooperation and compromise remain the basic routes for development.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل نمی تواند ماهیت اساسی عملیات حفظ صلح خود را از \"میانه روی\" و \"intangibility\" تغییر دهد، و هم کاری و سازش، مسیرهای اصلی توسعه هستند
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد می تواند ماهیت اصلی عملیات حفظ صلح خود را از 'اعتدال' و 'نامحسوس بودن' تغییر ندهد و همکاری و مصالحه راه های اساسی توسعه است

5. Such evidence, however, characterized by its virtuality, intangibility, etc., does frequently incur doubt of its authenticity and reliability since it may be deleted or altered easily.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این شواهد، با این حال، توسط دنیای مجازی، intangibility و غیره مشخص می شود، اغلب موجب تردید نسبت به اصالت و قابلیت اطمینان آن می شود، زیرا ممکن است به راحتی حذف یا تغییر کرده باشد
[ترجمه گوگل]این شواهد، با این حال، ویژگی فیزیکی، نامحسوس بودن و غیره، اغلب از اعتبار و اعتبار آن کاسته می شود، زیرا ممکن است به راحتی حذف یا تغییر یابد

6. Due to the intangibility of words, most of the learning and teaching focus is laid on structural elements.
[ترجمه ترگمان]به خاطر فقدان کلمات، بیشتر دانش یادگیری و تدریس بر روی مولفه های ساختاری استوار شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به نامحرم بودن کلمات، بیشتر تمرکز یادگیری و تدریس بر عناصر ساختاری قرار می گیرد

7. This paper identifies the intangibility and the continuance as the basic properties of service, which leads to a customer orientation in the services marketing.
[ترجمه ترگمان]این مقاله the و تداوم را به عنوان ویژگی های اساسی خدمات شناسایی می کند که منجر به جهت گیری مشتری در بازاریابی خدمات می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نامتقارن بودن و تداوم را به عنوان ویژگی های اساسی سرویس مشخص می کند که منجر به گرایش مشتری در بازاریابی خدمات می شود

8. The intangibility of dreams and exploration of mysteries both make her novels more complicated.
[ترجمه ترگمان]The رویاها و اکتشاف اسرار هر دو رمان او را پیچیده تر می کنند
[ترجمه گوگل]ناممکن بودن رویاها و کشف اسرار هر دو رمان او را پیچیده تر می کند

9. Higher product has the basic characteristics of intangibility, sociality and diversity of the consumer object.
[ترجمه ترگمان]محصول بالاتر دارای ویژگی های اساسی of، sociality و تنوع هدف مصرف کننده است
[ترجمه گوگل]محصول بالایی دارای ویژگی های اساسی ناپایداری، اجتماعی و تنوع شیء مصرفی است

10. The 3rd must maintain curiosity to new thing, without curiosity, also with respect to intangibility new opportunity.
[ترجمه ترگمان]سوم باید حس کنجکاوی به چیزهای جدید، بدون کنجکاوی، و همچنین احترام به intangibility فرصت جدید را حفظ کند
[ترجمه گوگل]سوم باید کنجکاوی به چیزی جدید، بدون کنجکاوی، همچنین با توجه به فرصت نامطلوب جدید

11. The development of dynamic capability theory has a bottleneck problem for the intangibility of descriptive dimension and the heterogeneity of definition.
[ترجمه ترگمان]توسعه نظریه قابلیت پویایی یک مساله bottleneck برای the بعد توصیفی و ناهمگونی تعریف دارد
[ترجمه گوگل]توسعه تئوری توانایی پویایی یک مشکل تنگنا برای ناممکن بودن ابعاد توصیفی و ناهمگونی تعریف است

12. With the approach of knowledge economy, college assets structure develops from tangibility to-wards intangibility.
[ترجمه ترگمان]با نزدیک شدن اقتصاد دانش، ساختار دارایی ها از قابل لمس به بخش ها توسعه می یابد
[ترجمه گوگل]با استفاده از رویکرد اقتصاد دانش، ساختار دارایی کالج از نظر ظاهری به ناپایداری به سمت بخش ها توسعه می یابد

13. As a service product, tourism product has three features: intangibility, perishability, and inseparability.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک محصول خدماتی، محصول گردشگری دارای سه ویژگی است: intangibility، perishability، و inseparability
[ترجمه گوگل]به عنوان یک محصول خدماتی، محصول گردشگری دارای سه ویژگی است: نامحسوس بودن، فاسد شدن، و عدم جدایی

پیشنهاد کاربران

نامحسوس بودن

نا ملموس بودن


کلمات دیگر: