1. shame on you! (or them, etc. )
خجالت بکش ! (یا بکشند و غیره)،خجلت دارد!
2. abyss of shame
نهایت شرمندگی
3. he brought shame to his family
موجب ننگ خانواده ی خود شد.
4. a dirty shame
وضع رقت بار،حیف
5. put to shame
1- خجلت زده کردن،شرمسار کردن،شرمگین کردن،کنف کردن،خیط کردن 2- سبقت گرفتن،برتری یافتن،پیشی جستن،خیلی بهتربودن (از)
6. it is a shame if iran is destroyed . . .
دریغ است ایران که ویران شود . . .
7. it is a shame that he wasn't told
تاسف آور است که به او گفته نشده بود.
8. she felt no shame for what she had done
از آنچه که کرده بود شرم نداشت.
9. an agonizing feeling of shame and guilt
احساس زجرآور شرم و گناه
10. i put her to shame
او را شرمگین کردم.
11. tell the truth and shame the devil
حتی اگر به ضررت تمام می شود راست بگو
12. he didn't bring anything but shame on his family
او برای خانواده اش چیزی جز شرم به بار نیاورد.
13. the girl's face glowed with shame
صورت دختر از شرم سرخ شد.
14. to hide one's face in shame
از خجلت روی خود را نشان ندادن
15. when i saw her, i died of shame
او را که دیدم از شرم مردم !
16. the expense of spirit in a waste of shame
(شکسپیر) به هدر دادن روح در باتلاقی از شرم
17. their deeds yielded nothing but a harvest of shame and dishonor
اعمال آنان حاصلی جز شرم و بی آبرویی نداشت.
18. they dragged his name through the mire of shame
نامش را به منجلاب بی آبرویی کشیدند.
19. Better poor with honour than rich with shame.
[ترجمه مترجم تهران] فقر با شرافت بهتر از ثروت با شرمندگیست
[ترجمه ترگمان]با شرافت بهتر از آن است که از شرمساری ثروتمند باشد
[ترجمه گوگل]فقیر تر با افتخار از غنی با شرم
20. Poverty is no shame, laziness is.
[ترجمه ترگمان]فقر، شرم و تنبلی است
[ترجمه گوگل]فقر هیچ شرم آور نیست، تنبلی است
21. Pride goes before, and shame follows after.
[ترجمه ترگمان]غرور پیش از آن می رود، و شرم پس از آن است
[ترجمه گوگل]غرور پیش می رود، و بعد از آن شرم می کند
22. No man learns but by pain or shame.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جز از درد و شرم چیزی یاد نمیگیره
[ترجمه گوگل]هیچ کس یاد نمی گیرد، بلکه درد و شرم است
23. He who has lost shame is lost to all virtue.
[ترجمه ترگمان]کسی که شرم را از دست داده است برای همه فضیلت ها از دست رفته است
[ترجمه گوگل]کسی که ستم را از دست داده است به همه فضایل گم شده است
24. To my shame I refused to listen to her side of the story.
[ترجمه ترگمان]از خجالت من، از شنیدن داستان او خودداری کردم
[ترجمه گوگل]به شرمساری من از گوش دادن به سمت او از داستان ناراضی بودم
25. He felt he would burst with anger and shame.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که از خشم و شرمساری منفجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که از خشم و شرم سرشار است