1. salmon go up the river to spawn
آزاد ماهی ها برای تخم ریزی به بالای رود خانه می روند.
2. Many sea fishes spawn in rivers.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ماهی های دریایی در رودخانه ها هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ماهی های دریایی در رودخانه ها تخم ریزی می کنند
3. When the Discus spawn the eggs will hatch in 60 hours.
[ترجمه ترگمان]زمانی که تخم Discus تخم را تخم می گذارد، در ۶۰ ساعت باز می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که Discus تخم ریزی می کند، تخم ها طی 60 ساعت شنیده می شوند
4. But the scruples would spawn in his head, giving a cynical taint to his image of himself.
[ترجمه ترگمان]اما این وسواس در ذهنش نقش می بست و به عکس خود لطمه می زد
[ترجمه گوگل]اما حیرت انگیزان در سرش زخمی می شوند و به یک تصویر شگفت انگیز از خودش می اندیشند
5. It's so perfect that they should effortlessly spawn the very stuff which facilitates the clicking of needles and clucking of tongues.
[ترجمه ترگمان]آنقدر عالی است که به آسانی باید به راحتی آن ماده ای را تولید کنند که صدای کلیک کردن سوزن ها و قد قد زبان ها را آسان می کند
[ترجمه گوگل]این بسیار کامل است که آنها باید بدون نیاز به پرتاب چیزهای بسیار که تسکین کلیک کردن سوزن و clucking از زبان است
6. Some of these would be the firstborn spawn of hybrids, human in looks yet able to procreate a purestrain Stealer.
[ترجمه ترگمان]بعضی از این ها اولین فرزندان ارشد دورگه هستند که در عین حال قادر به تولید مثل زاد و ولد هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از این ها می توانند تخم های اولیهای از هیبرید ها باشند، اما انسان هنوز قادر به تولید یک Steal است
7. Only 780,000 tonnes of cod are ready to spawn this year, compared with 1 million tonnes in 199
[ترجمه ترگمان]تنها ۷۸۰،۰۰۰ تن ماهی در سال جاری حاضر هستند در حالی که در ۱۹۹ میلیون تن ۱۹۹ تن هستند
[ترجمه گوگل]تنها 780،000 تن از ماهی در سال جاری میلادی تهیه شده است، در مقایسه با 1 میلیون تن در سال 199
8. A Discus is good condition will spawn quite happily in tanks as small as 15 gallons.
[ترجمه ترگمان]A یک شرط خوب است که به اندازه ۱۵ گالن با خوشحالی در تانک تولید خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک حالت Discus شرایط خوبی خواهد بود و به راحتی در مخازن به اندازه 15 گالن به ارمغان بیاورد
9. An older pair tending their spawn.
[ترجمه ترگمان]یک جفت بزرگ تر از spawn
[ترجمه گوگل]یک زوج قدیمی تر به آنها تخم می گذارند
10. I felt like a salmon swimming upstream to spawn as I pushed my way through the cars.
[ترجمه ترگمان]احساس می کردم که یک ماهی آزاد در بالای سر من شنا می کند، در حالی که راه خود را از میان ماشین ها به پیش راندم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک ماهی پرورش ماهی قزل آلا احساس بالایی کردیم تا من را از طریق ماشین ها سوار کنم
11. It's easy to spawn and usually very robust.
[ترجمه ترگمان]به راحتی می توان تولید کرد و معمولا خیلی قوی است
[ترجمه گوگل]تخم مرغ آسان است و معمولا بسیار قوی است
12. The fish will spawn among the fine-leaved plants.
[ترجمه ترگمان]این ماهی در میان گیاهان برگ های ظریف تولید خواهد شد
[ترجمه گوگل]این ماهی در بین گیاهان ریز ریزه می شود
13. She would spawn another child.
[ترجمه ترگمان]اون یه بچه دیگه رو از هم جدا می کنه
[ترجمه گوگل]او یک فرزند دیگر را ایجاد می کند
14. She then releases the spawn, trailing it in and amongst the stems and foliage of submerged plant life.
[ترجمه ترگمان]سپس تخم را رها می کند و آن را در ساقه و ساقه زندگی گیاهی مستغرق نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او سپس تخم ریزی را آزاد می کند و آن را در و در میان ساقه ها و شاخه های زندگی گیاه غرق شده قرار می دهد