میانسالی، سال های وسط عمر (از 40 تا 65)
midlife
میانسالی، سال های وسط عمر (از 40 تا 65)
انگلیسی به فارسی
میانسالی، سالهای وسط عمر (از 40 تا 65)
انگلیسی به انگلیسی
• period in life between young adulthood and old age, period of life occurring approximately between ages 35-55
central point of life, middle years of life, transitional age, middle age
central point of life, middle years of life, transitional age, middle age
جملات نمونه
1. midlife crisis
بحران میانسالی
2. I went through my midlife crisis about four or five years ago, when I was forty.
[ترجمه ترگمان]وقتی چهل و پنج سال پیش دچار بحران میانسالی شدم، وقتی که چهل سال داشتم
[ترجمه گوگل]من حدود چهار یا پنج سال پیش، زمانی که من چهل ساله بودم، از بحران نیمه عمر من گذشتم
[ترجمه گوگل]من حدود چهار یا پنج سال پیش، زمانی که من چهل ساله بودم، از بحران نیمه عمر من گذشتم
3. So much for women losing interest after midlife!
[ترجمه ترگمان]آن هم برای زن ها که بعد از midlife علاقه خود را از دست می دهند!
[ترجمه گوگل]خیلی برای زنان از دست دادن علاقه پس از midlife!
[ترجمه گوگل]خیلی برای زنان از دست دادن علاقه پس از midlife!
4. Midlife never took me by surprise.
[ترجمه ترگمان]midlife هیچوقت منو غافلگیر نکرد
[ترجمه گوگل]Midlife هرگز به من تعجب نکرد
[ترجمه گوگل]Midlife هرگز به من تعجب نکرد
5. The so-called midlife crisis can occur at any age, whenever we search for meaning, intimacy, and purpose.
[ترجمه ترگمان]بحران به اصطلاح midlife می تواند در هر سنی رخ دهد، هر زمان که ما به دنبال معنا، صمیمیت و هدف هستیم
[ترجمه گوگل]بحران به اصطلاح midlife می تواند در هر سنی رخ دهد، هر زمان که ما برای معنا، صمیمیت و هدف جستجو کنیم
[ترجمه گوگل]بحران به اصطلاح midlife می تواند در هر سنی رخ دهد، هر زمان که ما برای معنا، صمیمیت و هدف جستجو کنیم
6. Midlife crises are forcing them to reassess and re-prioritize.
[ترجمه ترگمان]بحران های Midlife آن ها را وادار به ارزیابی مجدد و اولویت بندی مجدد می کند
[ترجمه گوگل]بحران های Midlife مجبور کردن آنها را مجددا ارزیابی و اولویت بندی می کنند
[ترجمه گوگل]بحران های Midlife مجبور کردن آنها را مجددا ارزیابی و اولویت بندی می کنند
7. Midlife is a time of physical change, as are other times of life.
[ترجمه ترگمان]Midlife زمان تغییر فیزیکی است، همان طور که زمان های دیگر زندگی نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]Midlife زمان تغییر فیزیکی است، همانطور که دیگر زمانهای زندگی است
[ترجمه گوگل]Midlife زمان تغییر فیزیکی است، همانطور که دیگر زمانهای زندگی است
8. By contrast, people who become stagnant at midlife dry out and shrink like prunes.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، افراد ساکن در midlife خشک می شوند و مانند آلو خشک می شوند
[ترجمه گوگل]در مقابل، افرادی که در اواسط دوره رکود قرار دارند، خشک می شوند و مانند آلو خشک می شوند
[ترجمه گوگل]در مقابل، افرادی که در اواسط دوره رکود قرار دارند، خشک می شوند و مانند آلو خشک می شوند
9. He's having a midlife crisis.
[ترجمه ترگمان]اون دچار بحران میانسالی شده
[ترجمه گوگل]او یک بحران متوسطه دارد
[ترجمه گوگل]او یک بحران متوسطه دارد
10. One main challenge during the midlife years may be taking care of elderly parents.
[ترجمه ترگمان]یکی از چالش های مهم در طول این سال ها مراقبت از والدین مسن می باشد
[ترجمه گوگل]یک چالش اصلی در طول سال های میانی، مراقبت از والدین سالخورده است
[ترجمه گوگل]یک چالش اصلی در طول سال های میانی، مراقبت از والدین سالخورده است
11. The majority of men certainly think midlife is more difficult for women!
[ترجمه ترگمان]اکثریت مردها فکر می کنند midlife برای زن ها دشوارتر است!
[ترجمه گوگل]اکثریت مردان مطمئنا فکر می کنند که نیمه ساعتی برای زنان سخت تر است
[ترجمه گوگل]اکثریت مردان مطمئنا فکر می کنند که نیمه ساعتی برای زنان سخت تر است
12. Midlife is a time of maturity and self-knowledge.
[ترجمه ترگمان]Midlife زمان بلوغ و خود دانش است
[ترجمه گوگل]Midlife زمان بلوغ و خود شناخت است
[ترجمه گوگل]Midlife زمان بلوغ و خود شناخت است
13. By midlife our bodies become less efficient at burning up calories.
[ترجمه ترگمان]با این کار بدن ما با سوزاندن کالری کم تر کارآمد می شود
[ترجمه گوگل]در دوران متوسطه بدن ما بدنبال سوختن کالری ها کمتر کار می کند
[ترجمه گوگل]در دوران متوسطه بدن ما بدنبال سوختن کالری ها کمتر کار می کند
14. Results Youth group: no remarkable difference . Midlife group: difference in LS and blood viscosity were found.
[ترجمه ترگمان]نتایج گروه جوانان: تفاوت قابل توجهی وجود ندارد گروه Midlife: تفاوت در LS و لزجت گردابه ای یافت شد
[ترجمه گوگل]نتایج گروه جوانان: تفاوت قابل توجهی وجود ندارد گروه Midlife: تفاوت در LS و ویسکوزیته خون یافت شد
[ترجمه گوگل]نتایج گروه جوانان: تفاوت قابل توجهی وجود ندارد گروه Midlife: تفاوت در LS و ویسکوزیته خون یافت شد
15. China could see a lot more midlife career - changers entering the legal profession as a result.
[ترجمه ترگمان]چین می تواند شاهد شکوفایی بسیاری از افرادی باشد که وارد حرفه قانونی می شوند
[ترجمه گوگل]چین می تواند کارهای نیمه عمر بیشتری را ببیند - در عوض، کارکنان قانونی وارد می شوند
[ترجمه گوگل]چین می تواند کارهای نیمه عمر بیشتری را ببیند - در عوض، کارکنان قانونی وارد می شوند
اصطلاحات
midlife crisis
بحران میانسالی
پیشنهاد کاربران
نیمه عمر
میانسالی
کلمات دیگر: