کلمه جو
صفحه اصلی

consultation


معنی : مشورت، رایزنی، مذاکره، مشاوره، همفکری
معانی دیگر : کنکاش، سگالش

انگلیسی به فارسی

مشاوره، مشورت، مذاکره، هم‌فکری، رایزنی


مشاوره، مشورت، رایزنی، همفکری، مذاکره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of consulting.
مشابه: counsel

(2) تعریف: a meeting for the purpose of exchanging ideas and opinions or for giving or receiving advice.
مشابه: counsel, talk

- Her consultation with the lawyer helped her decide what to do.
[ترجمه ترگمان] مشورت با وکیل به او کمک کرد که تصمیم بگیرد چه کند
[ترجمه گوگل] مشاوره او با وکیل به او کمک کرد تصمیم بگیرد چه کاری باید انجام دهد

• counseling, advising; conferring
a consultation is a meeting held to discuss something.
consultation is discussion between people, especially when advice is given.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] مشاوره

مترادف و متضاد

asking, conference


مشورت (اسم)
counsel, advice, consultation, deliberation, advisement, rede

رایزنی (اسم)
counsel, advice, consultation

مذاکره (اسم)
talk, consultation, debate, discussion, parley, conference, colloquy, negotiation, interview

مشاوره (اسم)
consultation, council, conference

همفکری (اسم)
consultation, sympathy

Synonyms: appointment, argument, buzz session, clambake, confab, conference, council, deliberation, dialogue, discussion, examination, groupthink, hearing, huddle, interview, meeting, powwow, second opinion, session


جملات نمونه

1. Consultation is traditional in the consensual Belgian system of labour relations.
[ترجمه ترگمان]مشاوره در سیستم بلژیک با رضایت طرفین در روابط کاری مرسوم است
[ترجمه گوگل]مشاغل سنتی در نظام هماهنگی بلژیکی روابط کار است

2. The essence of consultation is to listen to, and take account of, the views of those consulted.
[ترجمه ترگمان]اساس مشاوره دادن به این است که به آن ها گوش دهید و نظرات افراد مورد نظر را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]ماهیت مشاوره این است که به نظرات و دیدگاه کسانی که مشورت کرده اند، گوش دهند و مورد توجه قرار گیرند

3. The decision was reached after consultation with parents and teachers.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم پس از مشورت با والدین و معلمان گرفته شد
[ترجمه گوگل]این تصمیم پس از مشورت با والدین و معلمان به تصویب رسید

4. David gives the first consultation gratis.
[ترجمه ترگمان]دیوید به رایگان مشاوره رایگان می دهد
[ترجمه گوگل]دیوید نخستین مشورت را رایگان می دهد

5. There will be a period of public consultation before a decision is reached.
[ترجمه ترگمان]قبل از رسیدن به این تصمیم، یک دوره مشاوره عمومی برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]قبل از تصمیم گیری، یک دوره مشاوره عمومی وجود خواهد داشت

6. The scheme was developed in close consultation with the local community.
[ترجمه ترگمان]این طرح با مشورت نزدیک با جامعه محلی گسترش یافت
[ترجمه گوگل]این طرح با مشورت دقیق با جامعه محلی توسعه یافت

7. The plans were drawn up in consultation with engineers.
[ترجمه ترگمان]طرح ها با مشورت با مهندسین انجام شد
[ترجمه گوگل]این برنامه ها با مشورت با مهندسین تهیه شده است

8. Take notes during the consultation as the final written report is very concise.
[ترجمه ترگمان]در طول مشاوره یادداشت برداری کنید چون گزارش نهایی بسیار دقیق است
[ترجمه گوگل]یادداشت ها را در طول مشاوره یادداشت کنید زیرا گزارش نهایی کتبی بسیار مختصر است

9. The prime minister will hold a consultation with all the relevant groups.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر با همه گروهه ای مربوطه مشورت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر با تمام گروه های مربوطه مشورت خواهد کرد

10. The company has promised wide consultation on its expansion plans.
[ترجمه ترگمان]این شرکت وعده مشاوره گسترده در مورد برنامه های توسعه خود را داده است
[ترجمه گوگل]این شرکت مشاوره گسترده ای در مورد برنامه های گسترش آن داده است

11. Leaflets were regularly displayed for consultation by students.
[ترجمه ترگمان]بروشورها به طور منظم برای مشورت با دانشجویان نمایش داده می شدند
[ترجمه گوگل]برگه ها به طور منظم برای مشورت با دانش آموزان نمایش داده می شود

12. Trained parenting experts are available for consultation by telephone.
[ترجمه ترگمان]متخصصان والدینی که آموزش دیده اند برای مشورت با تلفن در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]برای مشاوره از طریق تلفن، کارشناسان آموزش والدین آموزش دیده اند

13. We need more consultation with trade unions.
[ترجمه ترگمان]ما به مشورت بیشتر با اتحادیه های کارگری نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما نیاز به مشاوره بیشتر با اتحادیه های کارگری داریم

14. A consultation paper has been posted on the Internet inviting input from Net users.
[ترجمه ترگمان]یک مقاله مشاوره بر روی اینترنت ارسال شده است که ورودی را از کاربران خالص دعوت می کند
[ترجمه گوگل]یک مقاله مشاوره ای در اینترنت ارائه شده است که از کاربران خالص دعوت شده است

15. He chose his study course in consultation with his parents and teachers.
[ترجمه ترگمان]او درس مطالعه خود را با مشورت با والدین و معلمان خود انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]او دوره تحصیل خود را با مشورت با والدین و معلمان خود انتخاب کرد

پیشنهاد کاربران

هم فکری کردن

همفکری، مشورت، مشاوره

رایزنی، مشورت

تبادل نظر

شورا مثل International Consultation به معنای شورای بین المللی


کلمات دیگر: