کلمه جو
صفحه اصلی

gabby


پرحرف، وراج، یاوه گوی، زیاده سخن، زیاده سخن a gabby colleague یک همکار روده دراز

انگلیسی به فارسی

پرحرف، وراج، یاوهگوی، زیاده سخن


گابوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: gabbier, gabbiest
مشتقات: gabbiness (n.)
• : تعریف: (informal) tending to talk too much or too long; talkative.
مشابه: chatty, garrulous, talkative

• chatty, loquacious, talkative

مترادف و متضاد

talkative


Synonyms: chattering, chatty, effusive, garrulous, glib, gossiping, gushing, jabbering, long-winded, loose-lipped, loquacious, mouthy, prattling, prolix, talky, verbose, voluble, windy, wordy


Antonyms: close-mouthed, quiet, secretive


جملات نمونه

1. a gabby colleague
یک همکار روده دراز

2. Gabby looked at him with a mischievous grin.
[ترجمه ترگمان]گبی با پوزخندی شریرانه به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]گاببی به او نگاه کرد و فریاد زد

3. What I like most about Gabby is her luscious lips!
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیشتر در مورد \"گبی\" دوست دارم لب های خوش مزه اونه
[ترجمه گوگل]چیزی که من بیشتر درباره گابوی دوست دارم، لبهای پر دردسر اوست!

4. Gabby was obviously anxious to do well, and Jane was keen to help her.
[ترجمه ترگمان]گبی کاملا مشتاق بود که این کار را انجام دهد، و جین هم مشتاق بود به او کمک کند
[ترجمه گوگل]گابوی واضح بود که به خوبی کار می کرد و جین مشتاق کمک به او بود

5. Jane saw Gabby quietly standing in a corner in a beautiful gray wool dress Francois Brac had designed for her.
[ترجمه ترگمان]جین Gabby را دید که در گوشه ای از لباس پشمی خاکستری رنگی ایستاده بود که فرانسوا brac برای او طراحی کرده بود
[ترجمه گوگل]جین گابوی را دید که بی سر و صدا در یک گوشه ایستاده بود و لباس پاشنه خاکستری زیبا Francois Brac برای او طراحی کرده بود

6. But Gabby was so healthy and radiant and strong.
[ترجمه ترگمان]اما گبی خیلی سالم و درخشان و قوی بود
[ترجمه گوگل]اما گبی تا سالم و درخشنده و قوی بود

7. The cast crowded around him and Gabby put her arms around him unselfconsciously and cried.
[ترجمه ترگمان]دور او شلوغ شد و گبی دست هایش را دور او انداخت و فریاد زد
[ترجمه گوگل]بازیگران در اطراف او شلوغ و گابوی دست خود را در اطراف او بی سر و صدا و گریه

8. Gabby had never seen two girls be so unpleasant to their mother.
[ترجمه ترگمان]گبی هرگز دو دختر را ندیده بود که این قدر برای مادرشان نامطبوع باشد
[ترجمه گوگل]گابوی هرگز دو دختر را به مادرش نرسانده بود

9. Gabby cringed a little inside when Peter showed up drunk.
[ترجمه ترگمان]وقتی \"پ - - ی - - ت - - ر\" مست کرد وقتی \"پ - - ی - - ت - - ر\" مست کرد
[ترجمه گوگل]گابوی در حالی که پیتر نشان داد مستقل کمی در داخل کمی

10. But Bill annoyed Gabby even more than the girls when he made another crack at her when they broke for lunch.
[ترجمه ترگمان]ولی بیل وقتی برای ناهار به او ضربه دیگری زد او حتی بیشتر از دخترها عصبانی بود
[ترجمه گوگل]اما بیل حتی بیشتر از دختران را ناراحت کرد وقتی که او برای ناهار شکست خورد

11. Gabby assured me that she is confident about her future.
[ترجمه ترگمان]گبی به من اطمینان داد که اون به آینده اون اطمینان داره
[ترجمه گوگل]گاببی به من اطمینان داد که او در مورد آینده اش اطمینان دارد

12. Gabby dived into the pool leaving her sexy black dress draped over a chair.
[ترجمه ترگمان]گبی به داخل استخر شیرجه رفت و لباس سیاهش را روی یک صندلی انداخت
[ترجمه گوگل]گاببی به داخل استخر رفت و لباس سیاه و سفید سکسیش را روی صندلی گذاشت

13. Some one else had taken Gabby home around two, and Zack had promised to drive the birthday girl home himself.
[ترجمه ترگمان]یک نفر دیگر گبی را حدود ساعت دو به خانه برده بود و زک قول داده بود که خود دختر تولدش را به خانه برساند
[ترجمه گوگل]بعضی دیگر جابجایی در اطراف دو جیب داشتند و زاک وعده داده بود که روز تولدش را به خانه بیاورد

14. Gabby found herself wondering how Jane put up with them at all.
[ترجمه ترگمان]گبی خودش را در این فکر یافت که چطور جین آن ها را کنار گذاشته بود
[ترجمه گوگل]گابوی خودش را متعجب کرد و متوجه شد که جین با آنها کنار می آید

a gabby colleague

یک همکار روده‌دراز


پیشنهاد کاربران

مشاور


کلمات دیگر: