کلمه جو
صفحه اصلی

xenon


معنی : گزنون، نوعی گاز بیاثر
معانی دیگر : (شیمی) زنون، گزنون (عنصر گاز مانند و سنگین و بی رنگ که به مقدار بسیار کم در هوا وجود دارد - نشان: xe، وزن اتمی: 131/30، شماره ی اتمی: 54، چگالی: 5/887 g/l، نقطه ی گداز: -111/9 درجه سانتیگراد، نقطه ی جوش: -107/1 درجه سانتیگراد)

انگلیسی به فارسی

(شیمی)(عنصر گاز مانند و سنگین و بی‌رنگ که به مقدار بسیار کم در هوا وجود دارد) گزنون، زنون


زنون، گزنون، نوعی گاز بیاثر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element of the inert gas group that has fifty-four protons in each nucleus and that is used as the atmosphere in fluorescent lamps because it glows with a blue light when excited by electricity. (symbol: Xe)

• gaseous chemical element

دیکشنری تخصصی

[شیمی] زنون - گزنون، از گازهای بی اثر - عنصر گاز مانند و سنگین و بی رنگ که به مقدار بسیار کم در هوا وجود دارد
[برق و الکترونیک] زنون عنصر گازی . یکی از گازهای نادر مورد استفاده در تیراترون و لامپ های تخلیه گازی دیگر با عدد اتمی 54 . - زنون

مترادف و متضاد

گزنون (اسم)
xenon

نوعی گاز بی اثر (اسم)
xenon

جملات نمونه

1. The end result is polarised xenon.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نهایی پلاریزه xenon است
[ترجمه گوگل]نتیجه نهایی xenon قطبی است

2. They are the noble gases: neon, argon, krypton, xenon, and radon.
[ترجمه ترگمان]آن ها گازهای نجیب: نئون، آرگون، کریپتون، xenon و رادون هستند
[ترجمه گوگل]آنها گازهای نجیب نئون، آرگون، کریپتون، زنون و رادون هستند

3. Polarised atoms of xenon are useful because they can provide the reference direction for very accurate gyroscopes.
[ترجمه ترگمان]اتم های اکسیژن of مفید هستند چون می توانند جهت مرجع را برای gyroscopes بسیار دقیق فراهم کنند
[ترجمه گوگل]اتمهای پلاریزه xenon مفید هستند، زیرا آنها می توانند جهت مرجع برای ژیروسکوپ بسیار دقیق ارائه دهند

4. The xenon atoms remain polarised for about half an hour.
[ترجمه ترگمان]اتم های xenon حدود نیم ساعت پلاریزه می شوند
[ترجمه گوگل]اتم های زون برای حدود نیم ساعت باقی می ماند

5. For matrix materials like methane, nitrogen, krypton and xenon, this is not too surprising.
[ترجمه ترگمان]برای مواد ماتریس مثل متان، نیتروژن، کریپتون و xenon، این خیلی عجیب نیست
[ترجمه گوگل]برای مواد ماتریکس مانند متان، نیتروژن، کریپتون و زنون، این خیلی تعجب آور نیست

6. So far Happer has concentrated on producing polarised xenon atoms.
[ترجمه ترگمان]تا کنون Happer بر تولید دو اتم قطبی متمرکز بوده است
[ترجمه گوگل]تا کنون Happer در تولید اتم های زون پلاریزه متمرکز شده است

7. Xenon Induces Late Cardiac Preconditioning In Vivo:A Role for Cyclooxygenase 2?
[ترجمه ترگمان]Xenon induces Late Late preconditioning: یک نقش برای Cyclooxygenase ۲؟
[ترجمه گوگل]Xenon Induced Preconditioning در اواخر تقویت قلب در نقش Vivo برای Cyclooxygenase 2؟

8. In contrast, highly polarizable xenon has high solubility and is an excellent anesthetic.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، xenon شدیدا polarizable دارای حلالیت بالا است و یک بی حسی عالی است
[ترجمه گوگل]در مقابل، زنون بسیار قطبش پذیر دارای حلالیت بالا است و بیهوشی عالی است

9. Xenon weatherometer is a weathering test equipment with xenon arc lamp, but there are not calibration Specifications and measuring instruments in domestic.
[ترجمه ترگمان]Xenon weatherometer یک تجهیزات تست هوازدگی با لامپ قوسی xenon است، اما مشخصات کالیبراسیون و ابزار اندازه گیری در داخل داخلی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]آبگرمکن Xenon یک دستگاه آزمون هوازدگی با لامپ قوس زنون است، اما مشخصات کالیبراسیون و ابزار اندازه گیری در داخل کشور وجود ندارد

10. Optimum visibility: Xenon headlamps, BMW Night Vision and camera systems.
[ترجمه ترگمان]دید بهینه: Xenon headlamps، Vision Night و سیستم های دوربین
[ترجمه گوگل]چراغ های Xenon دیدنی، چشم انداز شب BMW و سیستم های دوربین

11. The photolysis of triazophos were studied systematically under xenon lamp and sunlight.
[ترجمه ترگمان]The of به صورت سیستماتیک زیر نور لامپ و نور خورشید مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]فتولیز تریازوفوس به طور سیستماتیک تحت لامپ زنون و نور خورشید مورد مطالعه قرار گرفت

12. ACF had fine dynamic adsorptive capacity of xenon and was a fine adsorbent to absorb xenon.
[ترجمه ترگمان]ACF ظرفیت adsorptive fine fine of داشت و جاذب مناسبی برای جذب xenon بود
[ترجمه گوگل]ACF توانایی جذب پویایی ظاهری ظن را داشت و یک جاذب خوب برای جذب زنون بود

13. A kind of xenon lamps stabilizer is designed which is made up of the tripper-circuit with two-leveled rising voltage and the direct current power circuit with frequency conversion mode.
[ترجمه ترگمان]نوعی از تثبیت کننده لامپ xenon طراحی شده است که از مدار tripper با ولتاژ بالا بار و جریان مستقیم توان جریان مستقیم با حالت تبدیل فرکانس ساخته شده است
[ترجمه گوگل]تثبیت کننده لامپ های زنون که از مدار tripper با ولتاژ افزایش دو ولاز و مدار قدرت فعلی با حالت تبدیل فرکانس طراحی شده است

14. For example, production of xenon 136 began at Oklo only about a minute after the onset of self-sustained fission.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تولید of ۱۳۶ در Oklo تنها حدود یک دقیقه پس از شروع شکافت self شروع شد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تولید زئون 136 در اوکلو فقط حدود یک دقیقه پس از شروع شکافت خود پایدار آغاز شد


کلمات دیگر: