کلمه جو
صفحه اصلی

zany


معنی : مسخره، لوده، مقلد، ادمابله، ادمانگل
معانی دیگر : دلقک، (نمایش های قدیم) مقلد هنرپیشه های اصلی، آدم احمق، ابله، ساده لوح، خل وضع، میمون صفت

انگلیسی به فارسی

لوده، مسخره، مقلد، میمون صفت، آدم انگل


زانی، لوده، مسخره، مقلد، ادمابله، ادمانگل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: zanier, zaniest
(1) تعریف: crazily silly or comical.
مترادف: loony
متضاد: staid
مشابه: absurd, amusing, batty, buggy, clownish, comic, comical, crazy, cuckoo, daffy, daft, goofy, laughable, ludicrous, nonsensical, nutty, puckish, ridiculous, screwy, silly, wacky

- There's a zany new comedy on Broadway.
[ترجمه ترگمان] یه کمدی دیگه تو برادوی هست
[ترجمه گوگل] کمدی جدیدی در برادوی وجود دارد

(2) تعریف: fantastically different or farfetched, ludicrous.
متضاد: conventional, sensible

- It may be a zany idea, but it could be the solution we're looking for.
[ترجمه ترگمان] ممکن است یک ایده مسخره باشد، اما می تواند راه حل ما باشد
[ترجمه گوگل] ممکن است یک ایده بدی باشد، اما می تواند راه حلی باشد که ما دنبال آن هستیم
اسم ( noun )
حالات: zanies
مشتقات: zanily (adv.), zaniness (n.)
• : تعریف: a clownishly comical person.
مترادف: buffoon, clown, cutup, joker
مشابه: crazy, cuckoo, fool, jester, kook, loony, merry-andrew, nut, screwball

• clown, jester; fool
crazy, wacky, ludicrous; clown
someone or something that is zany is strange and eccentric in an amusing way.

مترادف و متضاد

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

لوده (اسم)
fool, zany, buffoon, harlequin, clown, farceur, footler, tomfool, hobbyhorse, punchinello

مقلد (اسم)
zany, mimic, clown, mime, emulator, imitator, merry-andrew

ادمابله (اسم)
zany

ادم انگل (اسم)
zany

crazy, funny


Synonyms: camp, campy, clownish, comical, dumb, eccentric, fool, foolish, goofy, hare-brained, humorous, joshing, kooky, loony, madcap, nutty, sappy, wacky, witty


Antonyms: serious


person who is wildly funny


Synonyms: buffoon, card, clown, comedian, comic, cutup, farceur, funny person, gag person, humorist, idiot, jester, joker, madcap, moron, nut, practical joker, prankster, screwball, show-off, simpleton, wag, wisecracker


جملات نمونه

1. Michael made us all laugh with his zany tricks.
[ترجمه ترگمان] مایکل \"همه ما رو با اون حقه های اون مسخره کرد\"
[ترجمه گوگل]مایکل همه ما را با ترفندهای دشواری خندید

2. Odd, of course, a bit zany, but the odder the book the better it tends to do nowadays.
[ترجمه ترگمان]البته عجیب است، اما عجیب تر این است که این کتاب امروزه بهتر است
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب، البته، کمی دنج است، اما کتاب شگفت انگیز آن بهتر است که تمایل به انجام در حال حاضر

3. Does this all sound a bit, uh, zany?
[ترجمه ترگمان]همه اینا یه خورده zany؟
[ترجمه گوگل]آیا این همه صدای کمی، خیلی، خیلی کم است؟

4. The review of double jeopardy is not a zany proposal.
[ترجمه ترگمان]بررسی خطر مضاعف یک پیشنهاد مسخره نیست
[ترجمه گوگل]بررسی خطر دوگانه یک پیشنهاد نادرست نیست

5. Ben has adapted his zany thriller about ecological disaster and will play the lead.
[ترجمه ترگمان](بن)کمدی احمقانه اش را در مورد فاجعه زیست محیطی تطبیق داده و رهبری را انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]بن تریلر کوچولو خود را در مورد فاجعه زیست محیطی تطبیق داده و سرانجام را بازی خواهد کرد

6. Anyway, one teacher's idea of a brilliantly zany lesson might be another teacher's idea of a classroom nightmare.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، یک ایده یک معلم از یک درس مسخره و مسخره ممکن است ایده یک معلم دیگر از یک کابوس در کلاس باشد
[ترجمه گوگل]به هر حال، ایده ی یک معلم از یک درس بسیار شگفت انگیز ممکن است ایده ی دیگر معلم از یک کابوس کلاس درس باشد

7. She's special because her coat looks zany. It is sharply divided between horse and zebra.
[ترجمه ترگمان]اون ویژه است، چون کتش zany بین اسب و گورخر تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]او ویژه است، زیرا کتش خیلی زرنگ است این است که به شدت بین اسب و گورخر تقسیم شده است

8. Is that zany approach an advantage for you or for your viewers?
[ترجمه ترگمان]آیا این روش مسخره برای شما یا بینندگان شما یک مزیت است؟
[ترجمه گوگل]آیا این روش برای شما یا بینندگان شما مناسب است؟

9. Take an idea from that zany game you were designing and put it with the brainteaser series that you had planned.
[ترجمه ترگمان]این ایده مسخره را در نظر بگیرید که شما طراحی کرده اید و آن را با سری brainteaser که برنامه ریزی کرده اید قرار دهید
[ترجمه گوگل]ایده ای را از آن بازی زنجانی که طراحی کرده اید، بپردازید و آن را با سری سری brainteaser که برنامه ریزی کرده اید قرار دهید

10. Q: Is that zany approach an advantage for you or for your viewers?
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا این روش احمقانه برای شما یا بینندگان شما یک مزیت است؟
[ترجمه گوگل]پرسش این است که آیا زکی یک مزیت برای شما یا بینندگان شما دارد؟

11. He made us all laugh with his zany tricks.
[ترجمه ترگمان] اون همه ما رو با اون حقه های اون مسخره کرد
[ترجمه گوگل]او همه ما را با ترفندهای زنجیرهایش خندید

12. According to director Ruben Fleischer, the zany, curlicue plot of 30 Minutes or Less is the key to its appeal.
[ترجمه ترگمان]با توجه به کارگردان روبن فلیچر، طرح مسخره ۳۰ دقیقه ای یا کم تر، کلید درخواست خود است
[ترجمه گوگل]به گفته مدیر روبن فلیچر، طرح کوچکی از 30 دقیقه یا کمتر کلید درخواست تجدید نظر است

13. She made us all laugh with her zany tricks.
[ترجمه ترگمان] اون همه ما رو با اون حقه های اون مسخره کرد
[ترجمه گوگل]او همه ما را با ترفندهای کوچکش خندید

14. With zany myopia, economists like to claim that the deeper cause of every thing is economic.
[ترجمه ترگمان]با myopia zany، اقتصاددانان دوست دارند ادعا کنند که علت عمیق تر هر چیز اقتصادی است
[ترجمه گوگل]با نزدیک بینی کم، اقتصاددانان ادعا می کنند که علت عمیق هر چیزی اقتصادی است

15. Who Framed Roger Rabbit is the zany story of a cartoon bunny's madcap antics as he battles a corrupt legal system that has framed him for a brutal homicide.
[ترجمه ترگمان]این فیلم کمدی است که با یک دستگاه قضایی فاسد مبارزه می کند که او را برای یک قتل وحشیانه در نظر گرفته است
[ترجمه گوگل]Roger Rabbit قابلیتی است که از داستان های بسیار عجیب و غریب از جنایتکاران عجیب و غریب کارتونی برخوردار است، زیرا او یک سیستم حقوقی فاسد است که او را برای یک قتل وحشیانه طراحی کرده است

پیشنهاد کاربران

دلقک , ژوکر, دلقک دربار


کلمات دیگر: