کلمه جو
صفحه اصلی

fabliau


(ادبیات قرون وسطایی انگلیس و فرانسه) حکایت کوتاه و منظوم (و معمولا خنده دار)، pl افسانه موزون، وابسته باشعار قدیم فرانسه

انگلیسی به فارسی

fabliau، افسانه موزون


( fabliaux . pl ) افسانه موزون، وابسته با شعار قدیم فرانسه


انگلیسی به انگلیسی

• short comic medieval tale in verse

جملات نمونه

1. In comparison with fabliaux like that, the misbehaviour of the monk and the wife is all too deliberate and plausible.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با fabliaux مثل این، سو رفتار راهب و همسرش بسیار سنجیده و قابل قبول است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با fabliaux مثل آن، سوء رفتار راهب و همسر، خیلی متفکر و قابل اعتماد است

2. The proposition that the fabliau is an appropriate mode for an argument between two churls is explicitly Chaucer's.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد که the یک حالت مناسب برای بحث بین دو churls است به صراحت Chaucer است
[ترجمه گوگل]قضیه که fabliau حالت مناسب برای استدلال بین دو churls است به صراحت Chaucer است

3. The Anglo-Norman fabliaux are preserved in manuscripts that are miscellaneous literary anthologies.
[ترجمه ترگمان]The Anglo - در نسخه های خطی که anthologies ادبی متفرقه هستند حفظ شده اند
[ترجمه گوگل]آنالو-نورمن fabliaux در نسخه های خطی حفظ شده است که متون ادبی مختلفی دارند

4. The subset containing fabliaux with lavatory humour, tales concerning basic bodily functions of excretion or flatulence, are fewer in number.
[ترجمه ترگمان]زیر مجموعه حاوی fabliaux با humour lavatory، tales مربوط به وظایف جسمی اصلی دفع یا نفخ شکم، تعداد کمتری دارند
[ترجمه گوگل]این زیرمجموعه حاوی فاالیکاکس با طنز دستمال توالت، داستانهای مربوط به عملکردهای اولیه بدن دفع یا فتق عضلانی، تعداد کمتری دارد

5. We also find something close to the marked language characteristic of fabliaux in Dame Sirith's parting words to Wilekin.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین چیزی نزدیک به مشخصه اصلی زبان of در هنگام خداحافظی Dame به Wilekin پیدا می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین چیزی نزدیک به مشخصه زبان مشخص شده از fabliaux در Dame Sirith کلمات بهشت ​​به Wilekin پیدا کنید

6. This anthropocentric view and attitude is one facet of what is frequently identified as the realism of the fabliaux.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه anthropocentric و نگرش یک جنبه از آن چیزی است که اغلب به عنوان واقع گرایی of شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این دیدگاه و نگرش انسان شناختی یکی از جنبه هایی است که اغلب به عنوان واقع گرایی فا لیواکس شناخته می شود

7. Warning rather than exhortation to virtue is the style of the fabliau morals.
[ترجمه ترگمان]هشدار به جای نصیحت به فضیلت، سبک اخلاق fabliau است
[ترجمه گوگل]هشدار به جای اخلاق به فضیلت، سبک اخلاق فاخته است

8. As at the end of Dame Sirith, the cycle of fabliau narrative is ready to roll around again.
[ترجمه ترگمان]همانند پایان of، چرخه روایت fabliau آماده است تا دوباره غلت بزند
[ترجمه گوگل]همانطور که در انتهای Dame Sirith، چرخه روایت fabliau آماده است تا دوباره رول برود

9. Yet we have already noted how, in terms of poetic justice for instance, fabliau morality is often conventional in precisely these terms.
[ترجمه ترگمان]با این حال ما قبلا یادآور شده ایم که چگونه، از نظر عدالت شاعرانه، اخلاق fabliau اغلب با این شرایط مرسوم است
[ترجمه گوگل]با این حال، ما قبلا اشاره کردیم که از لحاظ عدالت شاعرانه، اخلاق fabliau اغلب دقیقا در این شرایط متعارف است

10. Usually, however, the dividing lines in this sort of linguistic stratification are simply annihilated in the fabliaux.
[ترجمه ترگمان]با این حال معمولا خطوط جداکننده در این نوع of زبانی به سادگی در the از بین می روند
[ترجمه گوگل]با این حال، معمولا، خطوط تقسیم بندی در این نوع طبقه بندی زبانشناختی به طور فزاینده ای در فا لیاکس تخریب می شود

11. Only I wish we have not got King Stork, instead of King Log, like the fabliau (fable) that the Clerk of Saint Lambert's used to read us out of Meister Aesop's book.
[ترجمه ترگمان]تنها آرزوی من این است که ما به جای پادشاه Log، مانند the (قصه)که شهردار سن لمبرت برای خواندن ما از کتاب Aesop استاد به کار می برد، نداریم
[ترجمه گوگل]فقط من آرزو می کنم که ما به عنوان پادشاه لنگ، به جای پادشاه لوگ، مانند قافله (افسانه ای) را ندیده ایم که کارمند سنت لامبرت از ماستر ایزوپ خواسته است ما را بخواند


کلمات دیگر: