کلمه جو
صفحه اصلی

waiver


معنی : چشم پوشی، لغو، ابطال، صرفنظر
معانی دیگر : چشم پوشی (از حق خود و غیره)، اعراض، (حقوق - از قانون یا وظیفه و غیره) معاف کردن، مستثنی کردن

انگلیسی به فارسی

(حقوق) ابطال، لغو، فسخ، صرفنظر، چشم پوشی


از بین بردن، چشم پوشی، لغو، ابطال، صرفنظر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the intentional relinquishing of a right, claim, or privilege, or a suspension of an existing rule or policy.

- The city may grant a waiver to the group to allow them to hold their event in the city park.
[ترجمه ترگمان] این شهر ممکن است به این گروه چشم پوشی کرده و به آن ها اجازه دهد تا رویداد خود را در پارک شهر برگزار کنند
[ترجمه گوگل] این شهر ممکن است به گروه اجازه دهد که به آنها اجازه دهد رویداد خود را در پارک شهر برگزار کنند

(2) تعریف: a document expressing such an act.
مشابه: release

• act of waiving a claim; document waving rights or a claim

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اعراض (یا انصراف) از حق، اسقاط حق

مترادف و متضاد

چشم پوشی (اسم)
renunciation, abnegation, waiver, connivance, condonation

لغو (اسم)
waiver, abolition, cancellation, repeal, revocation

ابطال (اسم)
waiver, cancellation, annulment, revoke, nullification, rescission, disproof, defeasance, vitiation, voidance

صرفنظر (اسم)
surrender, waiver

giving up; letting go


Synonyms: abandonment, abdication, disclaimer, foregoing, postponement, refusal, rejection, relinquishment, remission, renunciation, reservation, resignation, setting aside, surrender, tabling


Antonyms: accept, claim, face


جملات نمونه

1. They were persuaded to sign a waiver of claims against the landlord.
[ترجمه ترگمان]آن ها متقاعد شدند که ادعای چشم پوشی از ادعاها علیه صاحبخانه را به امضا برسانند
[ترجمه گوگل]آنها متقاعد شدند امتناع از دعوی علیه صاحبخانه را امضا کنند

2. We had to sign a waiver, giving up any rights to the land in the future.
[ترجمه ترگمان]ما باید این معافیت را امضا کنیم و هیچ گونه حقی برای زمین در آینده قائل شویم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم از امتناع از خود دفاع کنیم و در آینده هر گونه حقوقی را برای زمین بپذیریم

3. There is a waiver program, where vehicles that show a 30 percent improvement can obtain the license sticker.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه اسقاط کافه وجود دارد که در آن وسایل نقلیه که ۳۰ درصد بهبود را نشان می دهند می توانند برچسب گواهی نامه را به دست آورند
[ترجمه گوگل]یک برنامه خلع سلاح وجود دارد که در آن خودروهایی که بهبودی 30 درصدی را نشان می دهند می توانند برچسب مجوز را بدست آورند

4. The issue of waiver is particularly important where a buyer rejects the goods for a wrong reason.
[ترجمه ترگمان]مساله اعراض از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در آن خریدار کالا را به دلیل غلط رد می کند
[ترجمه گوگل]موضوع خلع سلاح بسیار مهم است که یک خریدار کالا را به دلیل اشتباه رد کند

5. Accordingly, absent the contracting state's explicit waiver of all aspects of its sovereign immunity, its assets will generally enjoy immunity from execution.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، غیبت صریح دولت از تمامی جوانب ایمنی مستقل خود، به طور کلی از مصونیت ناشی از اعدام برخوردار خواهد بود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، بدون انصراف صریح دولتی قراردادن از تمام جنبه های مصونیت حاکمیت خود، دارایی های آن معمولا از مصونیت از اعدام استفاده می کنند

6. Is there any process for getting a waiver for test cases?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ فرآیندی برای به دست آوردن چشم پوشی از موارد آزمایش وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا برای رسیدگی به شکایات برای پرونده ها پرونده ای وجود دارد؟

7. Article 46 The beneficiary may waiver the beneficial right of the trust.
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۶ ذی نفع می تواند از حق سودمند تراست چشم پوشی کند
[ترجمه گوگل]ماده 46 مزایای ذینفع ممکن است حقیقت مفید اعتماد را رد کند

8. But the APA waiver does not extend to claims for " money damages ".
[ترجمه ترگمان]اما چشم پوشی ای پی ای به ادعاها مبنی بر \"خسارات مالی\" تمدید نمی شود
[ترجمه گوگل]اما بازپرداخت APA به ادعای 'خسارت مالی' گسترش نمی یابد

9. JURISDICTION, VENUE, WAIVER OF JURY TRIAL AND SHORTENING OF LIMITATIONS PERIOD.
[ترجمه ترگمان]با این حال، TRIAL، VENUE، WAIVER OF و shortening محدودیت ها محدودیت های محدودیت ها را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]محاکمه، محاکمه، محاکمه جورج و کوتاه مدت دوره های محدودیت

10. Of course, such waiver should be approved by a three - fourths majority of GATT parties.
[ترجمه ترگمان]البته، این معافیت را باید با اکثریت سه چهارم از احزاب GATT (GATT)تایید نمود
[ترجمه گوگل]البته، چنین رعایت شده باید توسط اکثریت سه چهارم احزاب GATT تأیید شود

11. A waiver is not valid or binding on the party granting that waiver unless made in writing.
[ترجمه ترگمان]اعراض از شرط، معتبر و یا الزام آور نیست به شرط آنکه این ابطال به صورت کتبی باشد
[ترجمه گوگل]اخطار معتبر نیست و یا در صورتی که بخواهید از آن استعفای خودداری کنید، مگر اینکه در نوشتن نوشته شده باشد

12. Waiver or acquiescence presupposes that the person to be bound is fully cognizant of his rights.
[ترجمه ترگمان]Waiver یا acquiescence پیش فرض این است که فرد موظف است به طور کامل از حقوقش آگاه باشد
[ترجمه گوگل]رها کردن یا پذیرفتن فرض می کند که فرد متعهد به شناخت کامل از حقوق او است

13. On the same day, the waiver of personal savings deposit interest tax.
[ترجمه ترگمان]در همان روز، چشم پوشی از حساب های پس انداز شخصی، مالیات بر سود را به حساب می آورد
[ترجمه گوگل]در همان روز، لغو پس انداز شخصی، مالیات بر سود را ذخیره می کند

14. A possible alternative to the draconian consequences of decertification is extending the probationary waiver another year, officials say.
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان، یک جایگزین ممکن برای پیامدهای سخت گیرانه of، سال دیگر کاهش مشروط را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که یک جایگزین ممکن برای عواقب ناگوار فساد اداری، تمدید مجوز آزمایشی یک سال دیگر است

پیشنهاد کاربران

1. waiver سند یا فرم انصراف و یا چشم پوشی از حقی قانونی است و معمولا این واژه با مکتوب بودن پیوند دارد. 2. همچنین به ورزشکاری که تیمی را ترک و به تیم دیگر ملحق می شود می گویند he is on waivers ( معنای دوم با استناد با Cambridge dictionary )

عفو

ابراء کردن - اسقاط حق ( تخصصی حقوق )

معافیت
visa waiver معافیت از ویزا - عدم نیاز به درخواست و ارانه ویزا

انصراف داوطلبانه از حق وحقوق خود

مستثنی، معافیت exemption
U. S. renews waiver for Iraq to import Iranian electricity, this brief extension of the waiver to allow time for the formation of a credible government in Iraq.


کلمات دیگر: