لاغرو، نحیف، پوست و استخوان، یک کیسه استخوان
a bag of bones
لاغرو، نحیف، پوست و استخوان، یک کیسه استخوان
انگلیسی به انگلیسی
• skinny or emaciated person
جملات نمونه
1. The child was just a bag of bones when we found her.
[ترجمه Savis] کودک پوست و استخوان بود وقتی او را پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان]کودک وقتی او را پیدا کردیم یک کیسه استخوان بود[ترجمه گوگل]وقتی ما او را پیدا کردیم کودک فقط یک کیسه استخوانی بود
2. I have been a bag of bones since you left me.
[ترجمه ترگمان]از وقتی منو ترک کردی یه بسته استخون بودم
[ترجمه گوگل]از زمانی که من را ترک کردید، یک کیسه استخوانی بوده است
[ترجمه گوگل]از زمانی که من را ترک کردید، یک کیسه استخوانی بوده است
3. You were just a bag of bones when you came home from hospital.
[ترجمه ترگمان]وقتی از بیمارستان اومدی فقط یه کیسه استخون بودی
[ترجمه گوگل]وقتی از خانه به خانه رسیدید، فقط یک کیسه استخوانی بودید
[ترجمه گوگل]وقتی از خانه به خانه رسیدید، فقط یک کیسه استخوانی بودید
4. After a serious illness, he a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک بیماری جدی، او یک کیسه استخوان است
[ترجمه گوگل]پس از یک بیماری جدی، او یک کیسه استخوانی است
[ترجمه گوگل]پس از یک بیماری جدی، او یک کیسه استخوانی است
5. If you don't eat more you'll soon be a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]اگر غذایی بیشتر بخوری به زودی یک کیسه استخوان ها خواهی شد
[ترجمه گوگل]اگر بیشتر غذا نکنید، به زودی یک کیسه استخوانی خواهید بود
[ترجمه گوگل]اگر بیشتر غذا نکنید، به زودی یک کیسه استخوانی خواهید بود
6. Your boyfriend a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]دوست پسرت یه کیسه استخوان - ه
[ترجمه گوگل]دوست پسر شما یک کیسه استخوانی است
[ترجمه گوگل]دوست پسر شما یک کیسه استخوانی است
7. Roger was then a bag of bones, and in rags.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، راجر یک کیسه استخوان و یک تکه پارچه کهنه در دست داشت
[ترجمه گوگل]سپس راجر یک کیسه استخوانی و در جوراب بود
[ترجمه گوگل]سپس راجر یک کیسه استخوانی و در جوراب بود
8. His body is a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]بدنش یک کیسه استخوان است
[ترجمه گوگل]بدن او یک کیسه استخوانی است
[ترجمه گوگل]بدن او یک کیسه استخوانی است
9. My husband looks ill because he is a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]شوهرم مریض به نظر میاد چون اون یه کیسه of
[ترجمه گوگل]شوهرم بیمار است زیرا او یک کیسه استخوانی است
[ترجمه گوگل]شوهرم بیمار است زیرا او یک کیسه استخوانی است
10. She is a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]او یک کیسه استخوانی است
[ترجمه گوگل]او یک کیسه استخوانی است
[ترجمه گوگل]او یک کیسه استخوانی است
11. Last summer, she wasted away and became a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]تابستان گذشته، او به هدر رفت و یک کیسه استخوان شد
[ترجمه گوگل]تابستان گذشته، او از بین رفت و به یک کیسه استخوان تبدیل شد
[ترجمه گوگل]تابستان گذشته، او از بین رفت و به یک کیسه استخوان تبدیل شد
12. But I'll be a bag of bones, Driving down the road along.
[ترجمه ترگمان]اما من یک کیسه استخوان ها خواهم بود و در امتداد جاده حرکت می کنم
[ترجمه گوگل]اما من یک کیسه ای از استخوان ها، رانندگی در کنار جاده ها
[ترجمه گوگل]اما من یک کیسه ای از استخوان ها، رانندگی در کنار جاده ها
13. The cat had not been fed for weeks and was just a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]گربه به مدت چند هفته غذا نخورده بود و فقط یک کیسه استخوان بود
[ترجمه گوگل]گربه هفته ها تغذیه نشده بود و فقط یک کیسه استخوانی بود
[ترجمه گوگل]گربه هفته ها تغذیه نشده بود و فقط یک کیسه استخوانی بود
14. The cat hadn't been fed for weeks and was just a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]گربه برای هفته ها تغذیه نکرده بود و فقط یک کیسه استخوان بود
[ترجمه گوگل]گربه هفته ها تغذیه نشده بود و فقط یک کیسه استخوانی بود
[ترجمه گوگل]گربه هفته ها تغذیه نشده بود و فقط یک کیسه استخوانی بود
15. During his illness he wasted away until he was just a bag of bones.
[ترجمه ترگمان]در خلال بیماری او آنقدر هدر رفت که فقط یک کیسه استخوان بود
[ترجمه گوگل]در طول بیماری او از بین رفت تا زمانی که فقط یک کیسه استخوانی بود
[ترجمه گوگل]در طول بیماری او از بین رفت تا زمانی که فقط یک کیسه استخوانی بود
کلمات دیگر: