کلمه جو
صفحه اصلی

valency


معنی : ظرفیت، ارزش، بنیان، قدر، ظرفیت شیمیایی، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی
معانی دیگر : ظرفیت، واحدظرفیت

انگلیسی به فارسی

ظرفیت،واحدظرفیت


انگلیسی به انگلیسی

• combining capacity of an element (chemistry)
the valency of an atom or chemical group is the number of atoms of hydrogen that it is able to combine with in forming compounds; a technical term in chemistry.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] والانس
[نساجی] ظرفیت - کشش پیوند - ظرفیت اتمی هر عنصر- والانس

مترادف و متضاد

ظرفیت (اسم)
capacity, acumen, valence, valency, volume, span, gumption

ارزش (اسم)
worthiness, value, valence, valency, avail, cost, meed, price

بنیان (اسم)
valence, valency, basis, root, radical, foundation, radicle, warp and woof

قدر (اسم)
significance, value, valence, valency, deal, quantity, magnitude, cost, importance, esteem

ظرفیت شیمیایی (اسم)
valence, valency

ارزایی (اسم)
valence, valency

واحد ظرفیت (اسم)
valence, valency

بنیان ترکیب اتمی (اسم)
valence, valency

جملات نمونه

1. Table 22 gives examples of how valencies can be used to find the formulae of simple compounds.
[ترجمه ترگمان]جدول ۲۲ مثال هایی را ارایه می دهد که چگونه می توان از valencies برای پیدا کردن فرمول ترکیبات ساده استفاده کرد
[ترجمه گوگل]جدول 22 مثال هایی از نحوه استفاده از ولزها برای یافتن فرمول های ترکیبات ساده را می دهد

2. The valency of an atom in a covalent molecule is the number of electrons shared by the atom in forming the bond.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت یک اتم در یک مولکول کووالانسی، تعداد الکترون های مشترک اتم در تشکیل پیوند است
[ترجمه گوگل]غلظت یک اتم در یک مولکول کووالانسی، تعداد الکترونهایی است که توسط اتم در حال شکل گیری پیوند مشترک هستند

3. Inert gases such as helium have zero valencies. they do not normally form compounds.
[ترجمه ترگمان]گازهای بی اثر از قبیل هلیم نیز صفر است آن ها معمولا ترکیبات تشکیل نمی دهند
[ترجمه گوگل]گازهای بی اثر مانند هلیوم دارای صفر ولنتاین هستند آنها معمولا ترکیبات را تشکیل نمی دهند

4. Valencies sometimes have the same numerical values as oxidation numbers - but not always.
[ترجمه ترگمان]valencies گاهی دارای مقادیر عددی مشابه اعداد اکسایش هستند - اما نه همیشه
[ترجمه گوگل]Valencies گاهی اوقات مقادیر عددی مانند اکسیداسیون را دارند - اما نه همیشه

5. Carbon has a valency of
[ترجمه ترگمان]کربن ظرفیت دارد
[ترجمه گوگل]کربن دارای ارزش است

6. Valency felt she had gotten over her problems.
[ترجمه ترگمان]Valency احساس می کرد که مشکلات خودش را از دست داده است
[ترجمه گوگل]والنتی احساس کرد که مشکلی باشه

7. The induced charge is equal to the average valency of the species occupying the cation sublattice.
[ترجمه ترگمان]بار القا شده برابر با ظرفیت متوسط گونه ها است که کاتیون را اشغال می کنند
[ترجمه گوگل]شارژ القایی برابر با متوسط ​​غلظت گونه ای است که اشعه ی زیربخش را پوشش می دهد

8. The antibiotic activity and valency connect with transfer efficiency and dissociation constant.
[ترجمه ترگمان]فعالیت آنتی بیوتیک و ظرفیت با کارایی انتقال و ثابت جداسازی ارتباط برقرار می کنند
[ترجمه گوگل]فعالیت آنتی بیوتیک و ولنتاین با بازده انتقال و ثابت همبستگی ارتباط دارد

9. To establish the valency of Chinese verbs needs to combine the cognitive frame with syntactic fr am e. These two frames are mutual influenced and restricted.
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد ظرفیت افعال چینی باید کادر شناختی را با fr نحوی ترکیب کند این دو فریم متقابل، دو طرفه و محدود هستند
[ترجمه گوگل]برای ایجاد غلظت افعال چینی نیاز به ترکیب فریم شناختی با نحوۀ درهم آمیختن دارد این دو فریم متقابل تحت تاثیر قرار گرفته و محدود شده است

10. The valency of Chinese verbs is a syntactic category with a powerful ba se of semantic meaning. It also has a thorough cognitive cause.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت افعال چینی یک مقوله نحوی است که دارای ba قدرتمند معنا معنایی است همچنین یک علت شناختی کامل دارد
[ترجمه گوگل]غلظت افعال چینی یک نوع سنتاکتیک با معنای قوی معنایی معنایی است همچنین دارای علت شناختی کامل است

11. The semantic and syntactic notions of valency need not coincide.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم معنایی و معنایی ظرفیت با یکدیگر منطبق نیستند
[ترجمه گوگل]مفاهیم معناشناختی و نحوی ملالت نباید همزمان باشد

12. History is an important way of understanding the valency of certain kinds of utterance at certain times.
[ترجمه ترگمان]تاریخ یک روش مهم برای درک ظرفیت انواع خاصی از تلفظ در زمان های خاص است
[ترجمه گوگل]تاریخچه راه مهمی برای درک غلط برخی از انواع گفتار در زمان خاص است

13. Except for the transitional elements, valency electrons are in the outermost electron shell.
[ترجمه ترگمان]به جز عناصر انتقالی، ظرفیت الکترون در پوسته بیرونی الکترون قرار دارد
[ترجمه گوگل]به غیر از عناصر انتقالی، الکترونهای ولستی در پوسته الکترون خارج هستند

14. Some teaching strategies are proposed to hold back valency errors in the process of learning Chinese.
[ترجمه ترگمان]برخی از استراتژی های آموزشی برای عقب نگه داشتن ظرفیت ظرفیت در فرآیند یادگیری چینی پیشنهاد شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از استراتژی های آموزشی پیشنهاد شده است تا اشتباهات والنتی در روند یادگیری زبان چینی را متوقف کنند


کلمات دیگر: