کلمه جو
صفحه اصلی

waistcoat


معنی : جلیقه، نیم تنه یا ژیلت، لباس زیر شبیه جلیقه
معانی دیگر : (انگلیس ) جلیقه (امریکا: vest)، جلیقه

انگلیسی به فارسی

جلیقه، لباس زیر شبیه جلیقه، نیم تنه یا ژیلت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: waistcoated (adj.)
(1) تعریف: a close-fitting, sleeveless, waist-length garment for women, usu. worn under a suit jacket.

(2) تعریف: (chiefly British) a waist-length, fitted, sleeveless, and usu. collarless garment, usu. worn over a shirt or blouse and often under a jacket; vest.

(3) تعریف: a sleeveless garment for men, formerly worn under a doublet.

• vest, sleeveless garment that is worn over a shirt and often underneath a jacket as part of a three piece suit
a waistcoat is a sleeveless piece of clothing with buttons, which people usually wear over a shirt.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] جلیقه

مترادف و متضاد

جلیقه (اسم)
vest, waistcoat

نیم تنه یا ژیلت (اسم)
waistcoat

لباس زیر شبیه جلیقه (اسم)
waistcoat

جملات نمونه

1. An embroidered silk waistcoat contributed to his dandified appearance.
[ترجمه ترگمان]جلیقه ابریشمین گلدوزی شده اش در ظاهر dandified بود
[ترجمه گوگل]یک جلیقه ابریشمی دوزی به شکل ظریف آن کمک کرد

2. His waistcoat was riding up over his stomach.
[ترجمه ترگمان]جلیقه اش از روی شکمش بلند شده بود
[ترجمه گوگل]جلیقه او بیش از شکمش بود

3. A tree-piece suit consists of trousers, jacket and waistcoat.
[ترجمه ترگمان]یک لباس یک درخت شامل شلوار، نیم تنه و جلیقه است
[ترجمه گوگل]کت و شلوار درختی شامل شلوار، کت و جلیقه می باشد

4. A man's three-piece suit includes a jacket,trousers,and a waistcoat.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار سه تن دارد که شامل یک کت و شلوار و یک جلیقه است
[ترجمه گوگل]کت و شلوار سه نفره مرد شامل ژاکت، شلوار و یک جلیقه می باشد

5. The ends of my waistcoat won't meet.
[ترجمه ترگمان]آخر جلیقه من همدیگر را نخواهند دید
[ترجمه گوگل]انتهای waistcoat من ملاقات نمی کند

6. Her tears had dampened his immaculate waistcoat.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش waistcoat را خیس کرده بود
[ترجمه گوگل]اشک او کمرنگ و کمرنگ بود

7. Lucie slipped the scarlet waistcoat off Gabriel's shoulders and skinned him of the white silk shirt.
[ترجمه ترگمان]لوسی جلیقه اش سرخ را از روی شانه های گابریل برداشت و او را از پیراهن ابریشمی سفید بیرون کشید
[ترجمه گوگل]لوسی، جلیقه های قرمز را به سمت شانه های گابریل کشید و پیراهن ابریشمی سفیدش را پوشید

8. No one in Lancre had ever worn a waistcoat embroidered with peacocks.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در Lancre جلیقه پوشیده از طاووس به تن نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ کس در لانکر تا به حال تاج و تاکتیکی نداشته است

9. Judi was coming apart inside her waistcoat.
[ترجمه ترگمان]جودی داخل جلیقه اش داشت از هم جدا می شد
[ترجمه گوگل]جودی در داخل جلیقه خود از هم جدا شد

10. He took out of his waistcoat pocket a large watch which he had bought years before from a cheap-Jack at a fair.
[ترجمه ترگمان]ساعت بزرگی از جیب جلیقه اش بیرون آورد که سال ها پیش از یک جک ارزان قیمتی خریده بود
[ترجمه گوگل]او از جیب ویسکی خود را از یک ساعت بزرگ که او سالها قبل از یک ارزان جک در یک نمایشگاه خریداری کرده بود بیرون آورد

11. He took his gold watch out of his waistcoat pocket and snapped it open.
[ترجمه ترگمان]ساعت طلایش را از جیب جلیقه اش بیرون آورد و آن را باز کرد
[ترجمه گوگل]او دستمزد طلا خود را از جیب خود جیبی برد و آن را باز کرد

12. He plucked at the fob chain on his waistcoat and produced a ring of tiny brass keys.
[ترجمه ترگمان]زنجیر ساعتش را برداشت و حلقه ای از کلیدهای برنجی را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او در زنجیر فوب روی زنجیر خود زنجیر شده و حلقه ای از کلید های برنجی کوچک تولید می کند

13. Hunt evening coat, waistcoat fitting him with the same exact pinch as waistcoats had when he was twenty.
[ترجمه ترگمان]لباس شب شکار، جلیقه و جلیقه را با همان نیشگون که در بیست سال داشت به او داده بود
[ترجمه گوگل]شلوار لباس زنانه، جلیقه او را با همان جرقه دقیق به عنوان وسترن تا زمانی که او بیست بود

14. Menswear is for hire and their waistcoat range comes in snazzy silks and satins.
[ترجمه ترگمان]لباس مردانه برای اجیر کردن و waistcoat است که در لباس ابریشمی و satins است
[ترجمه گوگل]منسوجات برای استخدام و محدوده وسترن خود را در ابریشم و ساتن می پوشند

پیشنهاد کاربران

جلیقه


کلمات دیگر: