کلمه جو
صفحه اصلی

vacillation


معنی : دو دلی، حرکت نوسانی، اونگ نوسان
معانی دیگر : اونگ نوسان، حرکت نوسانی، دودلی

انگلیسی به فارسی

نوسان، حرکت نوسانی


تردید، دودلی


تکان دادن، دو دلی، حرکت نوسانی، اونگ نوسان


انگلیسی به انگلیسی

• swaying to and fro, fluctuation; hesitation, wavering

مترادف و متضاد

دودلی (اسم)
acatalepsy, hesitance, indecision, vacillation, doubt, hesitancy, hesitation

حرکت نوسانی (اسم)
vacillation

اونگ نوسان (اسم)
vacillation

جملات نمونه

1. But nervousness and vacillation over direct state intervention was more than just a problem of administration.
[ترجمه ترگمان]اما اضطراب و تردید ناشی از مداخله دولت مستقیم بیش از یک مشکل اداری بود
[ترجمه گوگل]اما نگرانی و تکان دادن در مداخله مستقیم دولت بیشتر از یک مشکل اداری بود

2. When Grandcourt languidly presents his proposal. her vacillation intrigues him.
[ترجمه ترگمان]وقتی که به بیت با بی میلی پیشنهاد او را تقدیم می کند vacillation او را فریب می داد
[ترجمه گوگل]هنگامی که Grandcourt به آرامی پیشنهاد خود را ارائه می دهد کمال او باعث می شود او را تحریک کند

3. Although the increase was understandable given the Government's vacillation, it made ministers even less willing to intervene.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این افزایش برای تردید دولت قابل درک بود، اما وزرا حتی تمایل کمتری به مداخله داشتند
[ترجمه گوگل]گرچه افزایش این امر با در نظر گرفتن تغییرات دولت قابل فهم بود، اما وزرای را مجبور به دخالت بیشتر می کرد

4. But for his weakness and vacillation, peasant unrest and working-class militancy could have been kept in check by efficient and unwavering repression.
[ترجمه ترگمان]اما برای ضعف و دودلی او، ناآرامی های روستایی و شبه نظامی گری در طبقه کارگر می توانست با سرکوب گسترده و قطعی حفظ شود
[ترجمه گوگل]اما برای ضعف و تعرضش، سرکوب های کارآمد و بی رحمانه، ناآرامی های دهقانان و ستیزه جویان کارگری می توانستند تحت کنترل باشند

5. This vacillation between different approaches showed in other ways.
[ترجمه ترگمان]این vacillation بین رویکردهای مختلف به روش های دیگری نشان داده شد
[ترجمه گوگل]این اختلال بین رویکردهای مختلف به شیوه های دیگر نشان داد

6. Unnecessary vacillation will only be a waste of time.
[ترجمه ترگمان]شک و تردیدهای غیر ضروری فقط اتلاف وقت خواهد بود
[ترجمه گوگل]تکه تکه شدن غیر ضروری تنها اتلاف وقت است

7. His constant vacillation make him an unfit administrator.
[ترجمه ترگمان]vacillation ثابت او باعث می شود او یک مدیر نامناسب شود
[ترجمه گوگل]دامنه ثابت او باعث می شود او یک مدیر نامناسب باشد

8. He accused President Carter of vacillation and retreat.
[ترجمه ترگمان]وی کارتر را به تردید و دودلی متهم کرد
[ترجمه گوگل]او رئیس جمهور کارتر را از تعارض و عقب نشینی متهم کرد

9. Vacillation is the cause of his failure.
[ترجمه ترگمان]vacillation دلیل شکست اونه
[ترجمه گوگل]انحراف علت شکست اوست

10. They will draw lessons from their vacillation.
[ترجمه ترگمان]آن ها از vacillation درس خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]آنها درس های خود را از نوسانات خود می گیرند

11. Any vacillation or procrastination, any contrary policy, is absolutely wrong.
[ترجمه ترگمان]هر گونه تردید و تردید، هر گونه سیاست مخالف، کاملا غلط است
[ترجمه گوگل]هر گونه تعجب یا تعویق، هر گونه سیاست متضاد، کاملا اشتباه است

12. We are vexed by too much inconsistency and vacillation in our creed.
[ترجمه ترگمان]ما از تناقض و تردید بیش از حد در معتقدات خود ناراضی هستیم
[ترجمه گوگل]ما از ناسازگاری و تکان دادن بیش از حد در اعتقاد ما ناراحت هستیم

13. His constant vacillation made him an unfit administrator.
[ترجمه ترگمان]vacillation ثابت او باعث شد او یک مدیر نامناسب شود
[ترجمه گوگل]ابعاد ثابت او باعث شد او یک مدیر نامناسب باشد

14. There must be no mistake, no vacillation or dallying because of her own smallness of mind.
[ترجمه ترگمان]هیچ اشتباهی در کار نیست، هیچ حرکتی در کار نیست، به خاطر کوچکی افکار خودش
[ترجمه گوگل]به خاطر کوچک بودن ذهن خود، باید هیچ اشتباهی نداشته باشد

15. The computation results show that vacillation has a significant effect on falling film absorption in a vertical tube with TFE/NMP solution.
[ترجمه ترگمان]نتایج محاسبه نشان می دهد که vacillation تاثیر قابل توجهی بر روی کاهش جذب فیلم در یک لوله عمودی با محلول TFE \/ NMP دارد
[ترجمه گوگل]نتایج محاسبات نشان می دهد که نوسانات تاثیر قابل توجهی بر جذب سقوط فیلم در یک لوله عمودی با محلول TFE / NMP دارد

پیشنهاد کاربران

نوسان رفتاری واخلاقی

تردید


کلمات دیگر: