کلمه جو
صفحه اصلی

a good deal


یک معامله خوب

انگلیسی به انگلیسی

• considerable amount, large quantity

جملات نمونه

1. It must cost a good deal to live here.
[ترجمه حسین حامد] اینجا باید ارزش زندگی کردن را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]زندگی کردن اینجا باید هزینه خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]1، باید هزینه خوبی برای زندگی در اینجا داشته باشد

2. I have tried to pack a good deal into a few words.
[ترجمه حسین حامد] سعی کردم سخنانم را در چند کلمه خلاصه کنم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم چند کلمه حرف بزنم
[ترجمه گوگل]2، من سعی کردم یک معامله خوب را به چند کلمه بسته کنم

3. I am in a position to save you a good deal of time.
[ترجمه ترگمان]من در موقعیتی هستم که تو را برای مدت زیادی نجات بدهم
[ترجمه گوگل]3، من در موقعیتی هستم که لحظه ای خوبی را صرفه جویی کنم

4. Football arouses a good deal of passion among its supporters.
[ترجمه ترگمان]فوتبال شور و اشتیاق زیادی را بین طرفداران خود بروز می دهد
[ترجمه گوگل]4، فوتبال هیجان خوبی در میان طرفدارانش ایجاد می کند

5. She's suffered a good deal of misfortune over the years.
[ترجمه ترگمان]در این سال ها از بدشانسی و بدبختی رنج می برد
[ترجمه گوگل]5، او در طول سالها در معرض بدبختی قرار گرفته است

6. They are bandying her name about a good deal.
[ترجمه ترگمان]آن ها اسم او را مبادله می کنند
[ترجمه گوگل]6، آنها نام او را در مورد یک معامله خوب مورد آزمایش قرار می دهند

7. He knew a good deal more than I did.
[ترجمه hana] او خیلی بیشتر از من اطلاعات داشت ( میدانست )
[ترجمه ترگمان]او از من بیشتر می شناخت
[ترجمه گوگل]7 او می دانست که معامله ای بهتر از من انجام داد

8. A good deal of my time is taken up with reading critical essays and reviews.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی را صرف خواندن مقالات انتقادی و مرور می کنم
[ترجمه گوگل]8، مناقصه ای خوب از زمان من با خواندن مقالات انتقادی و بررسی است

9. I gained a good deal of enlightenment from him.
[ترجمه ترگمان]من از او روشن فکری کردم
[ترجمه گوگل]9، من معجزه خوبی از او به دست آوردم

10. The new law met with a good deal of opposition at local level.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید با بسیاری از مخالفان در سطح محلی آشنا شد
[ترجمه گوگل]10، قانون جدید با مخالفت خوبی در سطح محلی ملاقات کرد

11. It cost a good deal, I can tell you.
[ترجمه ترگمان] معامله خوبی بود، میتونم بهت بگم
[ترجمه گوگل]11، این یک معامله خوب است، می توانم به شما بگویم

12. He devoted a good deal of attention to the problem.
[ترجمه ترگمان]او توجه زیادی به این مساله کرد
[ترجمه گوگل]12، او توجه زیادی به این مسئله اختصاص داده است

13. She's married to a man a good deal older than herself.
[ترجمه ترگمان]با مردی ازدواج کرده که خیلی از خودش بزرگ تر است
[ترجمه گوگل]13، او با یک مرد مقابله بزرگتر از خود ازدواج کرده است

14. The new play has attracted a good deal of criticism.
[ترجمه ترگمان]نمایش جدید بسیاری از انتقادات را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]14، بازی جدید، انتقادات زیادی را به خود جلب کرده است

15. The hospital receives a good deal of money in donations.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان مقدار زیادی پول نقد دریافت می کند
[ترجمه گوگل]15، بیمارستان مقدار زیادی کمک مالی را دریافت می کند

پیشنهاد کاربران

مقدار قابل توجه

بخش عمده ای

بی اندازه، خیلی. . he's good deal younger than us او خیلی جوانتر از ماست.

مقدار زیاد


کلمات دیگر: