کلمه جو
صفحه اصلی

yeasty


معنی : خمیری، مخمر مانند، دارای ماده تخمیری، خمیردار
معانی دیگر : وابسته به یا دارای مخمر، بوزکی، خازه ای، کف دار، سبک، سطحی، خمیر مایه دار

انگلیسی به فارسی

مخمر مانند، دارای ماده تخمیری، خمیردار، خمیر مایه دار


مخمر، خمیری، مخمر مانند، دارای ماده تخمیری، خمیردار


انگلیسی به انگلیسی

• concerning yeast; yeast-like; fermented, frothy; powerful, vigorous, effervescent, "excited"; superficial, light
something that is yeasty tastes or smells strongly of yeast.

صفت ( adjective )
حالات: yeastier, yeastiest
مشتقات: yeastily (adv.), yeastiness (n.)
(1) تعریف: of, like, or made with yeast.

- a yeasty taste
[ترجمه ترگمان] یه مزه yeasty (نوعی yeasty)
[ترجمه گوگل] یک طعم مهبل

(2) تعریف: foamy or frothy like yeast.

(3) تعریف: in a state of agitation; restless.

- a yeasty period in history
[ترجمه ترگمان] دوره yeasty در تاریخ
[ترجمه گوگل] یک دوره شیرینی در تاریخ

(4) تعریف: light, frivolous, or youthful.

- a yeasty comedy
[ترجمه ترگمان] کمدی yeasty
[ترجمه گوگل] کمدی قارچ

مترادف و متضاد

خمیری (صفت)
pulpy, doughy, pasty, plastic, yeasty

مخمر مانند (صفت)
yeasty

دارای ماده تخمیری (صفت)
yeasty

خمیردار (صفت)
yeasty

جملات نمونه

1. It tasted yeasty, with a slight hint of effervescence, and began almost instantly to produce a slow easing of inhibitions.
[ترجمه ترگمان]It، با اندک نشانی از effervescence، و تقریبا بلافاصله توانست a آرام of را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]این میوه ها را با نگرانی کمی از پرتقال طعم می دهد و تقریبا بلافاصله شروع می شود تا آرام آرام آرامش را ایجاد کند

2. Usually, the dough begins to smell yeasty and is very slow to proof, even when warmed.
[ترجمه ترگمان]معمولا خمیر شروع به بوییدن yeasty می کند و برای اثبات، حتی وقتی گرم می شود، بسیار کند است
[ترجمه گوگل]معمولا، خمیر بوی مخمر را می بخشد و حتی به هنگام گرم شدن بسیار کند است

3. Complex yeasty nose with ripe fruits, nuts and minerality on the palate. A wine showing its intensity and maturity, a complete opposite to the previous Blanc de Blancs.
[ترجمه ترگمان]بینی پیچیده پیچیده با میوه های رسیده، آجیل و minerality روی ذائقه شرابی که شدت و بلوغ آن را نشان می دهد، کاملا مخالف بلان سابق است
[ترجمه گوگل]بینی مجتمع خوراکی با میوه های رسیده، آجیل و معدنی بر روی خوشه شراب نشان دهنده شدت و بلوغ آن است، کاملا مخالف Blanc de Blancs قبلی

4. This is the fruity, yeasty smell of freshly-peeled apple. It refreshes the palate immediately and has a slightly sweet flavour.
[ترجمه ترگمان]این بوی میوه و بوی ترش پوست تازه - است این کار به سرعت palate را تازه می کند و کمی طعم شیرین دارد
[ترجمه گوگل]این بوی میوه ای است که به تازگی از پوست گرفته شده است این بطری را بلافاصله دسته بندی می کند و طعم کمی شیرین دارد

5. That's emancipated us from yeasty marmite, pesky 'u's in our 'neighbors' and from having to ask God to "save the Queen".
[ترجمه ترگمان]آن ما را از yeasty marmite، pesky در neighbors و از مجبور کردن خدا برای \"نجات ملکه\" آزاد می کند
[ترجمه گوگل]این ما را از مروارید خمیردندان رها کرد، از 'همسایگان' ما خسته شده و از داشتن خداوند خواسته است که 'ملکه را نجات دهد'

6. The yeasty odor had no effect on the lifespan of fully fed flies.
[ترجمه ترگمان]بوی yeasty تاثیری در طول عمر مگس های به طور کامل خورده نداشت
[ترجمه گوگل]بوی مخمر بر طول عمر مگس کامل تغذیه تأثیری نداشت

7. Learn how to identify yeasty aromas at wine tastings in this free video from a wine sommelier.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه در این ویدئو مجانی، مزه yeasty را در این فیلم آزاد از شراب sommelier تشخیص دهید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه به شناسایی عطرهای مرطوب در مشتقات شراب در این ویدئو رایگان از سومولیس شراب

8. Following the yeasty music, we dance.
[ترجمه ترگمان]بعد از موسیقی yeasty، ما رقص را شروع می کنیم
[ترجمه گوگل]به دنبال موسیقی مخملی، ما رقص می خوریم

9. His yeasty beasties may not have made him a pharmaceutical millionaire, but he has finally discovered a use for them, and he wants to stay involved in the brewing process.
[ترجمه ترگمان]yeasty ممکن است او را تبدیل به یک میلیونر دارویی نکرده باشد، اما در نهایت استفاده از آن ها را کشف کرده است و می خواهد در فرآیند آبجوسازی شرکت کند
[ترجمه گوگل]Beasties خمیرماییش ممکن است او را یک میلیونر دارویی نداشته باشد، اما او نهایتا کشف کرده است که برای آنها استفاده می شود، و او می خواهد در فرآیند دمیدن دخالت کند

10. Yeasty Tasting term used to describe the distinctive smell of yeast ( as in unbaked bread dough ).
[ترجمه ترگمان]عبارت Yeasty Tasting برای توصیف بوی متمایز مخمر (مانند خمیر نان unbaked)مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اصطلاح طعم طعم مورد استفاده برای توصیف بوی متمایز مخمر (مانند خمیر نان شیرین)

11. She scooped out the yeasty sediments.
[ترجمه ترگمان] اون the \"sediments\" رو با مشت زد بیرون
[ترجمه گوگل]او رسوبات خام را از بین برد

12. It is the yeasty days before the new government was established.
[ترجمه ترگمان]این the روز قبل از تاسیس دولت جدید است
[ترجمه گوگل]این روزهای خسته کننده قبل از تشکیل دولت جدید است

13. This delicately yeasty lager from Hawaii tasted so good with the miso that we poured some right into the stew.
[ترجمه ترگمان]این lager که با ظرافت از هاوایی آورده بودند طعم خوبی داشتند که ما مقداری از تاس کباب را ریخته بودیم
[ترجمه گوگل]این غذای خوش طعم خوراکی از هاوایی خوشمزه با خوشمزه است که برخی از آنها را به بخار ریختیم

14. The yeasty smell of beer rising from the catch below the tap made me think of places where wheat grew, places I'd never been.
[ترجمه ترگمان]بوی آبجو که از آن پایین می امد باعث شد به جاهایی که گندم رشد کرده بود فکر کنم، جاهایی که هرگز نبوده ام
[ترجمه گوگل]بوی شیرین کننده آبجو که از گرفتن زیر شیر گرفته شده، باعث شده من به جاهای جایی که گندم رشد می کند فکر می کنم، جایی که من هرگز به آن فکر نکرده ام

15. It smells very yeasty and fresh.
[ترجمه ترگمان] بوی very و تازه میده
[ترجمه گوگل]این بوی بسیار مرطوب و تازه است


کلمات دیگر: