کلمه جو
صفحه اصلی

yak


معنی : خنده بلند، روده درازی، گاومیش دم کلفت، گاو نر و کوهان دار، بطور مداوم حرف زدن، وراجی کردن
معانی دیگر : (جانورشناسی) غژگاو، یاک (bos grunniens - گاو تنومند و موبلند - بومی تبت)، (امریکا - خودمانی)، حرف مفت، چرت و پرت، یاوه، خنده ی بلند، قهقهه، (برنامه های فکاهی) شوخی خنده آور، vt : بطور مداوم حرف زدن

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) گاومیش دم کلفت، گاونر و کوهان دار، بطور مداوم حرف زدن، وراجی کردن، روده درازی


یكی، روده درازی، خنده بلند، گاومیش دم کلفت، گاو نر و کوهان دار، وراجی کردن، بطور مداوم حرف زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a heavily built, long-haired, wild or domesticated ox of Tibet and Central Asia.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: yacks, yaks, yacking, yakking, yacked, yakked
• : تعریف: (slang) to talk long and idly; chatter.
مشابه: talk
اسم ( noun )
مشتقات: yakker (n.)
• : تعریف: long, idle talk.

• long-haired ox of tibet; act of talking too much or chattering
chat, gab, prattle
a yak is a type of ox that has long hair and long horns. yaks live mainly in the himalayan mountains in tibet, and are used to provide meat and milk.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] یاک ؛ گاومیش اهلی تبّت

مترادف و متضاد

خنده بلند (اسم)
yak, boff, guffaw, haw-haw

روده درازی (اسم)
yak, prolixity

گاومیش دم کلفت (اسم)
yak

گاو نر و کوهان دار (اسم)
yak

بطور مداوم حرف زدن (فعل)
yak

وراجی کردن (فعل)
jabber, chaffer, blab, verbalize, yak, claver, gabble, rattle, prate, yaup, yawp

talk


Synonyms: babble, blather, chat, chatter, clack, confabulate, gab, gossip, jabber, jaw, prate, prattle, run on, tattle, yammer, yap


talk a lot


Synonyms: babble, blather, chat, chatter, clack, confabulate, gab, gossip, jabber, jaw, prate, prattle, run on, tattle, yammer


جملات نمونه

1. Former senator George McGovern, yaking it up with Paul Volcker.
[ترجمه ترگمان]\"سناتور\" جورج اف بی آی \"با\" پاول Volcker
[ترجمه گوگل]جورج مک گاورن سناتور سابق، با Paul Volcker با آن کار می کرد

2. The jokes get yaks.
[ترجمه ترگمان]جوک ها بدتر می شوند
[ترجمه گوگل]جوک ها yaks را دریافت می کنند

3. The yak meat was tough, but after weeks of barley meal we feasted until fit to burst.
[ترجمه ترگمان]گوشت yak سخت بود، اما بعد از چند هفته غذای جو، ما را جشن گرفتیم تا منفجر شود
[ترجمه گوگل]گوشت یک سخت بود، اما بعد از چند هفته یک غذای یک جشن عجیب و غریب به یادماندنی افتاد

4. There was the wig, too, mixed yak and baboon hair and synthetic fibers.
[ترجمه ترگمان]در آنجا کلاه گیس نیز دیده می شد که موی آمیخته با baboon و الیاف مصنوعی را مخلوط کرده بود
[ترجمه گوگل]کلاه گیس نیز وجود دارد، مخلوط یوک و موز بابون و الیاف مصنوعی

5. A wild cat passes near, somebody spots a yak, there is talk of a new plague of wolves.
[ترجمه ترگمان]یک گربه وحشی نزدیک است و کسی در حال ور رفتن است و درباره یک طاعون جدید از گرگ ها صحبت می کند
[ترجمه گوگل]یک گربه وحشی عبور می کند، کسی لکه یخی می کند، صحبت از یک طاعون جدید گرگ ها است

6. They stayed for two weeks, grazing the yaks.
[ترجمه ترگمان]آن ها به مدت دو هفته ماندند و در yaks می چریدند
[ترجمه گوگل]آنها برای دو هفته باقی ماندند، و در حالی که یوخ ها را می چیند

7. We can sell the yak skins and the meat and hair.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم پوست و گوشت گاو و گوشت را بفروشیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم پوست پوسته یک و گوشت و مو را به فروش برسانیم

8. The muscle's mineral contents of Zhongdian yak, Gayal, Zebu, Diqing yellow cattle and Zhongdian cattle yak have been measured.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی ماهیچه of yak، Gayal، Zebu، cattle زرد Diqing و Zhongdian گاو مورد ارزیابی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]محتوای مواد معدنی عضله یخ زندیان، گایال، زبو، گاو زرد دیقینگ و گاو گاو Zhongdian اندازه گیری شده اند

9. We drank Yak butter tea and ate a Tibetan meal which was absolutely delicious.
[ترجمه ترگمان]ما چای کره را خوردیم و یک غذای تبتی که کاملا خوش مزه بود خورد
[ترجمه گوگل]ما چای کره یک را نوشیدیم و غذای تبت را خوردیم که کاملا خوشمزه بود

10. I have never eaten yak meat before.
[ترجمه ترگمان]تا حالا گوشت گاو نخورده بودم
[ترجمه گوگل]من قبلا هرگز نوشیدم

11. All the way there, she ignored me and yak ked on her cell phone to her grown children.
[ترجمه ترگمان]در تمام طول راه، او مرا نادیده گرفت و با تلفن همراه با بچه های بزرگش حرف می زد
[ترجمه گوگل]همه چیز آنجاست، او مرا نادیده گرفت و به تلفن همراهش به بچه های بزرگش گوش داد

12. The influence of capability of Yak hairs treated with different plasma was studied.
[ترجمه ترگمان]تاثیر پذیری از hairs که با پلاسما تفاوت داشتند مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تأثیر توانایی موها یک تحت درمان با پلاسما متفاوت مورد بررسی قرار گرفت

13. China's recent scandal of contaminated milk, yak milk will be additional security testing.
[ترجمه ترگمان]رسوایی اخیر چین در مورد شیر آلوده، شیر yak تست امنیت اضافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]چندی اخیر رسوایی شیر شیر آلوده، شیر یک تست امنیتی اضافی است

14. The culture question looms large in the yak business.
[ترجمه ترگمان]سوال فرهنگ در تجارت yak بسیار زیاد است
[ترجمه گوگل]سوال فرهنگی بزرگ در کسب و کار وهم یخ است

پیشنهاد کاربران

Yakبه معنای یک نوع گاومیش موبلند و دم کلفت است که در کشور های افغانستان مغولستان و فلات تبت زندگی میکند.

کاومیش کوهان دار:Yak

گاو نر و گاومیش دم کلفت

در حالت فعل:
بطور مداوم صحبت کردن ( راجع به موضوعات کم اهمیت )
وراجی کردن

ور زدن
زر زدن
چرت و پرت گفتن
کم گوی و گزیده گوی چون در تا زاندک تو چهان شود پر
لاف از سخن چو دور توان زد آن خشت بود که پر توان زد
جناب سعدی


کلمات دیگر: