کلمه جو
صفحه اصلی

zeus


معنی : سوئز، رئیس خدایان یونانی
معانی دیگر : (اسطوره یونان) زاوش (خدای خدایان - رومی ها می گفتند: jupiter)، افسانه یونان زاوش رئیس خدایان یونانی

انگلیسی به فارسی

(افسانه یونان) زاوش رئیس خدایان یونانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in Greek mythology, the supreme Olympian god; Jupiter.

• olympian king of all gods and father of the human race (greek mythology)

مترادف و متضاد

سوئز، رئیس خدایان یونانی (اسم)
zeus

جملات نمونه

1. In Greek mythology, Zeus was the ruler of Gods and men.
[ترجمه ترگمان]در اساطیر یونانی، زئوس فرمانروای خدایان و آدمیان بود
[ترجمه گوگل]در اسطوره یونانی، زئوس حاکم خدایان و مردان بود

2. In Greek mythology, the god Zeus took the form of a swan to seduce Leda.
[ترجمه ترگمان]در اساطیر یونانی، خدای زئوس شکل یک قو را برای اغوای Leda گرفت
[ترجمه گوگل]در اساطیر یونان، خدای زئوس به شکل قوچ به راه انداختن لدا در آمد

3. Zeus and Aphrodite were ancient Greek deities.
[ترجمه ترگمان]زئوس و آفرودیت خدایان قدیم یونانی بودند
[ترجمه گوگل]زئوس و آفرودیت یونانی باستانی بودند

4. But Zeus rescued her unborn child, sewed it up in his own thigh, and brought it forth afterwards.
[ترجمه ترگمان]اما زئوس فرزند متولد نشده او را نجات داد و آن را به ران خودش دوخت و بعدا آن را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]اما زئوس فرزند فرزند خود را نجات داد، او را در ران خود راند و بعدا آن را آورد

5. When Zeus had punished men by giving them women he turned his attention to the arch-sinner himself.
[ترجمه ترگمان]وقتی زئوس مردان را با دادن زن ها تنبیه می کرد، توجهش را به آن زن خطاکار معطوف کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که زئوس مردان را با دادن زنان به آنها مجازات کرد، توجه خود را به خود قیصر محکوم کرد

6. Zeus thrust enormous enemies into darkness; he made and saved the classical family of gods.
[ترجمه ترگمان]زئوس دشمنان عظیمی را در تاریکی فرو برد؛ او ساخته و خانواده کلاسیک خدایان را نجات داد
[ترجمه گوگل]زئوس محاصره دشمنان عظیم به تاریکی؛ او ساخته و خانواده خانواده کلاسیک خدایان را نجات داد

7. Zeus is both like the world and transcendent to it.
[ترجمه ترگمان]زئوس هر دو مانند جهان است و به آن فرا می رسد
[ترجمه گوگل]زئوس هر دو مانند جهان و متعالی است

8. O Zeus! Hear my prayer.
[ترجمه ترگمان]! وای \"زئوس\" دعای من را بشنو
[ترجمه گوگل]ا زوز! دعای من را بشنو

9. Yet Zeus was always more passionate than regal.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، زئوس همیشه از شاه regal passionate بود
[ترجمه گوگل]با این حال، زئوس همیشه پرشورتر از پادشاهی بود

10. In the poem by Orpheus, Zeus apparently mated RheaDemeter, who are identified with each other in col. 1
[ترجمه ترگمان]در شعر توسط اورفئوس، زئوس به ظاهر RheaDemeter را که با هم در کل با یکدیگر شناسایی شده اند، قطع کرد ۱
[ترجمه گوگل]در شعر Orpheus، زئوس ظاهرا RheaDemeter را با هم ترکیب کرد، که با هم در یک کلام شناسایی شده اند 1

11. This passed the endurance of the immortals, and Zeus got ready his thunderbolt to strike them.
[ترجمه ترگمان]این به خاطر تحمل ناپذیری فنا ناپذیر بود، و زئوس برای ضربه زدن به آن ها آماده بود
[ترجمه گوگل]این تحمل مصدومیت ها را تحمل کرد و زئوس آماده حمله شد تا آنها را مورد حمله قرار دهد

12. Gradually this Zeus displaced the others, until he occupied the whole scene.
[ترجمه ترگمان]به تدریج این زئوس بقیه را آواره کرد، تا اینکه کل صحنه را اشغال کرد
[ترجمه گوگل]به تدریج این زئوس دیگران را آواره کرد تا زمانی که تمام صحنه را اشغال کرد

13. Zeus got after her one morning in the guise of a brown bear.
[ترجمه ترگمان]زئوس یک روز صبح با یک خرس قهوه ای به دنبالش اومد
[ترجمه گوگل]زئوس پس از او یک بار در ظاهر یک خرس قهوه ای گرفت

14. I swear it upon Zeus an outstanding runner cannot be the equal of an average wrestler. Socrates
[ترجمه ترگمان]من به زئوس قسم می خورم که یک دونده برجسته نمی تواند برابر با یک کشتی گیر معمولی باشد سقراط
[ترجمه گوگل]من به زئوس قول میدهم که دونده برجسته نمیتواند برابر یک کشتی گیر معمولی باشد سقراط

پیشنهاد کاربران

برادر هادس ( خدای زیر زمین ومردگان ) وبرادر پوزایدون ( خدای دریاها ) وبرادر اتنا

زئوس - قویترین خدای یونانی - خداوند صائقه


کلمات دیگر: