کلمه جو
صفحه اصلی

a hill of beans


یک تپه از دانه های

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) something trivial or barely worth consideration, something valueless

جملات نمونه

1. It's not worth a hill of beans, ie It is worth very little.
[ترجمه ترگمان]این ارزشش رو نداره که یه تپه لوبیا داشته باشه و ارزشش رو داره که خیلی کم باشه
[ترجمه گوگل]ارزش یک تپه لوبیا را ندارد، یعنی ارزش آن بسیار کم است

2. Your life's goal is to amount to a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]هدف زندگی شما مقدار زیادی لوبیا است
[ترجمه گوگل]هدف زندگی شما این است که به یک تپه لوبیا تبدیل شود

3. The truth is, the man's not worth a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که آن مرد به یک تپه لوبیا نمی ارزد
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که انسان ارزش تپه لوبیا ندارد

4. If you say something does not amount to a hill of beans, you mean it is of little importance.
[ترجمه ترگمان]اگر شما می گویید که چیزی به یک تپه لوبیا نمی رسد، به این معنی است که اهمیت کمی دارد
[ترجمه گوگل]اگر چیزی می گویید، به یک تپه لوبیا معروف نیست، منظور شما این است که اهمیت کمی دارد

5. Jack wasn't a hill of beans to her.
[ترجمه ترگمان]جک یک تپه لوبیا برای او نبود
[ترجمه گوگل]جک تپه لوبیا برای او نبود

6. The CFTC held hearings this past week that amounted to less than a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]The در این هفته گذشته جلساتی را برگزار کردند که به کم تر از یک تپه لوبیا رسید
[ترجمه گوگل]CFTC هفته گذشته جلسات دادگاهی را برگزار کرد که کمتر از یک تپه لوبیا بود

7. But to tell the truth, it was not worth a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]اما برای اینکه حقیقت را بگویم، ارزش یک تپه لوبیا را نداشت
[ترجمه گوگل]اما برای حقیقت، این یک تپه لوبیا نبود

8. We organise our minds to obsess about things that don'tamount to a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]ما ذهن خود را سازماندهی می کنیم تا در مورد چیزهایی که به یک تپه لوبیا شبیه نیستند، مشغول شویم
[ترجمه گوگل]ما ذهن ما را سازماندهی می کنیم تا چیزهایی را که به تپه لوبیا نمی آیند را تحمل کنیم

9. Ilsa, I'm no good at being noble, but it doesn't take much to see that the problems of three little people don't amount to a hill of beans in this crazy world.
[ترجمه ترگمان]من اصلا خوب نیستم که آدم شریفی باشم، اما زیاد طول نمی کشه که ببینم سه نفر کوچولو در این دنیای دیوونه به اندازه کافی بزرگ نیستند
[ترجمه گوگل]الیسا، من خوب نیستم که شایسته هستم، اما برای دیدن اینکه مشکلات سه نفر کوچک در این دنیای دیوانه به یک تپه لوبیا اهمیتی نمی دهد، خیلی زیاد نیست

10. I'm glad my sister didn't marry that guy. He's good-looking, but he's lazy, drinks too much and can't hold a job more than six months. The truth is, the man's not worth a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که خواهرم با اون مرد ازدواج نکرد خوش قیافه است، اما تنبل است، زیادی مشروب می خورد و نمی تواند بیش از شش ماه کار را نگه دارد حقیقت این است که آن مرد به یک تپه لوبیا نمی ارزد
[ترجمه گوگل]من خوشحالم که خواهر من با این مرد ازدواج نکرد او خوب است، اما او تنبل، نوشابه بیش از حد و نمی تواند شغل بیش از شش ماه را نگه دارد حقیقت این است که انسان ارزش تپه لوبیا ندارد

11. Someday you are going to realize that micromanaging your child's life drove them away and all that other stuff just didn't amount to a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]یه روزی تو به این نتیجه می رسی که تمام زندگی بچه ات آن ها را از بین برده و همه چیزهای دیگر فقط به یک تپه لوبیا تبدیل نشده بودند
[ترجمه گوگل]یک بار شما خواهید فهمید که زندگی با فرزند شما، از بین رفته است و همه چیز را فقط به یک تپه لوبیا نیاورده است

12. But she knew an idea – even one voted into law – wasn't worth a hill of beans as long as it stayed words on a page.
[ترجمه ترگمان]اما او یک ایده می دانست - حتی کسی که به قانون رای داده بود - ارزش یک تپه لوبیا را نداشت، تا زمانی که در یک صفحه بود
[ترجمه گوگل]اما او می دانست که یک ایده - حتی یک نفر به قانون رای داد - تا زمانی که کلمات در یک صفحه باقی ماند، ارزش یک تپه لوبیا را نداشت

13. In contrast with them, as Bogey would say, fundamental-index expenses do not amount to a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، همانطور که Bogey می گوید، هزینه های شاخص - اساسی به یک تپه لوبیا نمی رسد
[ترجمه گوگل]در مقابل آنها، همانطور که Bogey می گویند، هزینه های شاخص اساسی نه به تپه لوبیا

14. My wife recommended I read that book about computers, that I could learn a lot from it. But to tell the truth, it was not worth a hill of beans.
[ترجمه ترگمان]همسرم توصیه کرد که آن کتاب را در مورد کامپیوتر بخوانم، تا بتوانم چیزهای زیادی از آن یاد بگیرم اما برای گفتن حقیقت، ارزش یک تپه لوبیا را نداشت
[ترجمه گوگل]همسر من توصیه کرد که این کتاب را در مورد رایانه ها بخوانم، تا بتوانم از آن یاد بگیرم اما برای حقیقت، این یک تپه لوبیا نبود


کلمات دیگر: