کلمه جو
صفحه اصلی

yelp


معنی : واغ واغ، لاف زدن، جیغ زدن، واغ واغ کردن
معانی دیگر : (یک باره) واق زدن (مانند سگی که لگد بخورد)، نوفیدن، واغی زدن، (از شدت درد و غیره) داد زدن، بانگ برآوردن، آخ گفتن، (همراه با داد و فریاد) گفتن، با آخ و واخ گفتن، واق، واه واه کردن، بالیدن

انگلیسی به فارسی

واغ واغ کردن، لاف زدن، بالیدن، جیغ زدن، واغ واغ


یلدا، واغ واغ، جیغ زدن، لاف زدن، واغ واغ کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: yelps, yelping, yelped
• : تعریف: to cry out quickly and sharply, as a dog or fox.
مترادف: yap, yawp, yip
مشابه: bark, cry, holler, scream, shriek, squawk, squeal
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to utter or express by or as by yelping.
مشابه: bark, cry, holler, scream, shriek, squawk, squeal
اسم ( noun )
مشتقات: yelper (n.)
• : تعریف: a quick, sharp, high-pitched cry or bark.
مترادف: yap, yawp, yip
مشابه: bark, cry, holler, scream, shriek, squawk, squeal

• bark, yap; shrill cry, squeal
bark, yap; utter a shrill cry, squeal
when people or animals yelp, they give a sudden short cry, often because of fear or pain. verb here but can also be used as a count noun. e.g. i gave a little yelp and fled upstairs.

مترادف و متضاد

واغ واغ (اسم)
yip, yelp

لاف زدن (فعل)
praise, brave, hector, gammon, puff, boast, brag, yelp, rodomontade

جیغ زدن (فعل)
shout, scream, yell, yelp, shriek, yawp

واغ واغ کردن (فعل)
yelp

short, high cry


Synonyms: bark, hoot, howl, screech, yap, yip, yowl


جملات نمونه

As soon as I touched his wound he yelped.

تا دست به زخم او زدم دادش بلند شد.


1. The dog gave a yelp of pain.
[ترجمه ترگمان]سگ فریادی از درد کشید
[ترجمه گوگل]این سگ به درد زخم خورد

2. She jumped back with a little yelp of surprise.
[ترجمه ترگمان]او با فریاد کوتاهی از جا پرید
[ترجمه گوگل]او با کمال تعجب کمی پرید

3. I had to bite back a yelp of surprise.
[ترجمه ترگمان]باید از تعجب فریاد می زدم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم یک غریبه ی غم انگیز را بجوشانم

4. The dog gave a yelp when I trod on its paw.
[ترجمه ترگمان]وقتی پا روی پنجه آن گذاشتم، سگ جیغی کشید
[ترجمه گوگل]سگ وقتی که به زانویش نگاه می کند، عصبانی می شود

5. His laughter was cathartic, an animal yelp that brought tears to his eyes.
[ترجمه ترگمان]خنده اش cathartic بود، فریاد حیوانی که اشک در چشمانش حلقه زده بود
[ترجمه گوگل]خنده او کورکورانه بود، گریه ی حیوانی که اشکش را به چشمانش آورد

6. She gave a smothered yelp of dismay.
[ترجمه ترگمان]او از ترس و وحشت جیغ کشید
[ترجمه گوگل]او یک تلخی دلمشغول به من داد

7. The dog would perforce yelp in reaction, and thereby provide the captain a time cue.
[ترجمه ترگمان]سگ در واکنش خود را مجبور به فریاد و فریاد می کند و در نتیجه یک نشانه زمان به ناخدا می دهد
[ترجمه گوگل]سگ ممکن است در واکنش خشمگین شود و به همین دلیل کاپیتان را به نشانه زمان می رساند

8. Only during a stop do they howl or yelp, as the frustration of inactivity gets to them.
[ترجمه ترگمان]تنها در طول یک توقف، آن ها زوزه می کشند یا فریاد می زنند، همانطور که نا امیدی عدم فعالیت به آن ها می رسد
[ترجمه گوگل]فقط در یک توقف آنها صدای جیغ و یا زدگی، به عنوان سرخوردگی غیر فعال بودن به آنها می شود

9. The dog give a yelp when I tread on its paw.
[ترجمه ترگمان]وقتی روی پنجه پا لگد می زنم، سگ زوزه می کشد
[ترجمه گوگل]وقتی سعی می کردم روی سینه تان سگ بزنم، سگ می دهد

10. The dog yelp and run off.
[ترجمه ترگمان]سگ زوزه می کشد و فرار می کند
[ترجمه گوگل]سگ گریه می کنه و فرار میکنه

11. She let out a yelp of pain.
[ترجمه ترگمان]فریادی از درد کشید
[ترجمه گوگل]او درد و رنجی بیرون کشید

12. She gave a little yelp and fled upstairs.
[ترجمه ترگمان]او فریاد کوتاهی کشید و از پله ها بالا رفت
[ترجمه گوگل]او کمی زرق و برق کرد و فرار کرد

13. From far away drifted a faint, sharp yelp, followed by a chorus of similar sharp yelps.
[ترجمه ترگمان]از دور صدای زوزه تیز و تیزی به گوش رسید، و صدای زوزه تیز و تیز مشابهی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]از دور، یک ضعف ناگهانی و تیز را رد کرد، و پس از آن یک کور از یلپ های تیز مشابه بود

14. Give a gulp ; give a yelp.
[ترجمه ترگمان]جرعه ای نوشید، فریاد زد
[ترجمه گوگل]کتک زدن؛ یه جیغ بزن

15. Just a very faint yelp as if some tiny person was calling for help.
[ترجمه ترگمان]فقط فریاد ضعیفی بود که انگار یک نفر را برای کمک صدا می زدند
[ترجمه گوگل]فقط یک زنگ بسیار خفیف مثل یک فرد کوچک خواستار کمک بود

The old dog yelped loudly and ran off.

سگ پیر واق بلندی زد و دور شد.



کلمات دیگر: