1. John Wain resigned a lectureship at Reading to live in Oxford, where he spent five years as a professor of poetry.
[ترجمه ترگمان]جان Wain در کتاب خواندن برای زندگی در آکسفورد، که پنج سال را به عنوان استاد شعر گذرانده بود استعفا داد
[ترجمه گوگل]جان وین استاد سخنرانی در Reading برای اقامت در آکسفورد است، جایی که پنج سال به عنوان استاد شعر گذرانده است
2. Tom: Have we got any beer and wine (/wain/)?
[ترجمه ترگمان]تام: آبجو و شراب هم داریم (\/ wain \/)؟
[ترجمه گوگل]تام آیا ما هر آبجو و شراب (/ wain /) داریم؟
3. In front of the wain, in the mid-ground, are thickets and a small hut under the sun.
[ترجمه ترگمان]جلو ارابه، در نیمه زمین، در نیمه راه، thickets و کلبه ای کوچک زیر آفتاب است
[ترجمه گوگل]در مقابل چشمه، در وسط زمین، دره های زیرزمینی و کلبه کوچک زیر خورشید قرار دارند
4. John Wain, Graham Swift and Julian Barnes are all important figures in inheriting and developing that tradition.
[ترجمه ترگمان]جان Wain، گراه ام سویفت و جولیان بارنز همگی از شخصیت های مهم وارث و توسعه این سنت هستند
[ترجمه گوگل]جان وین، گراهام سویفت و جولیان بارنز همه شخصیت های مهم در میراث و توسعه این سنت هستند
5. Along one side of the field the whole wain went, the arms of the mechanical reaper revolving slowly, till it passed down the hill quite out of sight.
[ترجمه ترگمان]چرخ ارابه به آرامی می چرخید و به آهستگی می چرخید تا آن که از تپه سرازیر می شد
[ترجمه گوگل]در کنار یک قسمت از زمین، همه چیز از بین رفت، بازوی بازوی مکانیکی به آرامی در حال چرخش بود، تا اینکه تپه را کاملا از بین نرفت
6. Director David Wain also made Wet Hot American Summer, which is one of the funniest goddamn movies that very few people have seen.
[ترجمه ترگمان]دیوید Wain، کارگردان، تابستان آمریکایی را که یکی از funniest فیلم هایی است که تعداد بسیار کمی از مردم آن را دیده اند، ساخت
[ترجمه گوگل]کارگردان دیوید وین همچنین تابندهی Wet Hot American را ساخته است که یکی از جالبترین فیلمهای نادرست است که تعداد بسیار کمی از آنها دیده شده است
7. Now it is on the wain, with its popularity limited to small crowds in Beijing.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر آن در ارابه است و محبوبیت آن به جمعیت کوچک در پکن محدود می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آن را در عرض، با محبوبیت آن محدود به جمعیت کوچک در پکن است
8. I have made thee as a new thrashing wain, with teeth like a saw: thou shall thrash the mountains, and break them in pieces: and shalt make the hills as chaff.
[ترجمه ترگمان]من تو را به عنوان یک ارابه جدید و با دندان هایی مانند دیده ام: تو کوه را شلاق خواهی زد و آن ها را از هم جدا خواهی کرد
[ترجمه گوگل]من تو را به عنوان یک عجیب و غریب جدید ساخته ام، با دندان هایی مانند اره کوه ها را می شوم و آنها را درهم می شکنم و تپه ها را به عنوان خزه می سازم
9. It is in wain for a boy to attempt to hide himself from that young man.
[ترجمه ترگمان]یک ارابه برای پنهان کردن خود از آن جوان است
[ترجمه گوگل]برای یک پسربچه تلاش می شود خود را از آن مرد جوان پنهان کند
10. Of all pains, the greatest pain, is to love, but love in wain.
[ترجمه ترگمان]از همه رنج ها، بزرگ ترین دردها، عشق است، اما در ارابه عشق است
[ترجمه گوگل]از همه درد ها، بزرگترین درد، عشق است، اما عاشق شدن
11. At the center of its frame is a brook. A hay wain advances through the water.
[ترجمه ترگمان]در مرکز کادر آن جوی قرار دارد ارابه از میان آب راه می رود
[ترجمه گوگل]در مرکز قاب آن یک بروک است یونجه از طریق آب پیشرفت می کند
12. I wish that the rain would stop and let me cry in wain. . .
[ترجمه ترگمان]ای کاش بارون بند می شد و به من اجازه می داد که با ارابه گریه کنم …
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که باران متوقف شود و اجازه دهید من در حال گریه کردن
13. Here I love you and horizon hides you in wain . I love you still among these odd things .
[ترجمه ترگمان]من در اینجا شما را دوست دارم و در ارابه شما را پنهان می کنم من هنوز تو را در میان این چیزهای عجیب دوست دارم
[ترجمه گوگل]در اینجا من شما را دوست دارم و افق شما را در جایی پنهان می کند من تو را دوست دارم در میان این چیزهای عجیب و غریب
14. In the painting, Constable makes his subject seem so real, serene and full of life. It feels as if we can almost hear the bark of the puppy on the shore across from the wain.
[ترجمه ترگمان]در نقاشی، کانستبل باعث می شود سوژه چنان واقعی، آرام و پر از زندگی به نظر برسد مثل این است که تقریبا صدای پارس سگ را در ساحل آن سوی ارابه می شنویم
[ترجمه گوگل]در نقاشی، پاستابل موضوع خود را به نظر می رسد بسیار واقعی، آرام و پر از زندگی است به نظر می رسد که ما تقریبا می توانیم پوست پوست توله سگ را در کنار ساحل از بین ببرد