کلمه جو
صفحه اصلی

eager beaver


پر کار، سخت کوش، مشتاق و ساعی، (امریکا - خودمانی - معمولا با تداعی منفی) آدم پر جنب و جوش، دائم در تقلا، همیشه در تکاپو، بیش از حد مشتاق، کاسه گرم تر از اش

انگلیسی به فارسی

بیش از حد مشتاق، کاسه داغ‌تر از آش


بیش از حد مشتاق، کاسه گرمتر از اش


انگلیسی به انگلیسی

• one who is extremely enthusiastic about something, one who is very eager to do something

مترادف و متضاد

industrious person


Synonyms: active person, aholic, ambitious person, ball of fire, beaver, busy bee, busy bee, busy person, doer, dynamo, fireball, go-getter, hot shot, live wire, live wire, no slouch, pistol, self-starter, sharpy, spark plug, workhorse


جملات نمونه

1. Calm down! You're such an eager beaver!
[ترجمه ترگمان]! آروم باش عجب سگ آبی eager!
[ترجمه گوگل]آرام باش! تو خیلی خوبه

2. Being eager beaver, he sometimes is not well - liked by his colleagues.
[ترجمه ترگمان]او که مشتاق سگ آبی است، گاهی اوقات دوست او را دوست ندارد
[ترجمه گوگل]او بعید به نظر می رسد ببر، او گاهی اوقات خوب نیست - توسط همکاران خود را دوست داشت

3. It's a phrase we use in English eager beaver . 'Goodbye you eager beavers!
[ترجمه ترگمان]این جمله ای است که ما از سگ آبی English استفاده می کنیم خداحافظ، سگ آبی
[ترجمه گوگل]این عبارتی است که ما در انگلیسی بیش از حد مشتاق انگلیسی استفاده می کنیم 'خداحافظ شما beavers مشتاق!

4. Eric was being an eager beaver and left work late.
[ترجمه ترگمان]اریک یک سگ آبی مشتاق بود و تا دیروقت کار می کرد
[ترجمه گوگل]اریک بیبر مشتاق بود و اواخر کار را ترک کرد

5. The man is an eager beaver.
[ترجمه ترگمان] اون مرد یه سگ مشتاقه
[ترجمه گوگل]این مرد بیبر مشتاق است

6. Our boss is an eager beaver.
[ترجمه ترگمان] رئیس ما سگ مشتاقه
[ترجمه گوگل]رئیس ما بیبر مشتاق است

7. Peter is a real eager beaver, working 11 hours a day.
[ترجمه ترگمان]پیتر یک سگ آبی است که ۱۱ ساعت در روز کار می کند
[ترجمه گوگل]پیتر یک ببر مشتاق واقعی است، کار 11 ساعت در روز

8. Bill is an eager beaver but he is not very organizing.
[ترجمه ترگمان]بیل یک سگ آبی مشتاق است، اما خیلی هم منظم نیست
[ترجمه گوگل]بیل یک ببر مشتاق است اما او خیلی سازمان یافته نیست

9. Mike is an eager beaver but he is not very organized.
[ترجمه ترگمان]مایک یک سگ آبی است، اما خیلی سازمان دهی نشده است
[ترجمه گوگل]مایک یک بیبر مشتاق است اما او بسیار سازمان یافته نیست

10. Being an eager beaver, he sometimes is not well - liked by his colleagues.
[ترجمه ترگمان]او که یک سگ آبی مشتاق است، گاهی اوقات دوست او را دوست ندارد
[ترجمه گوگل]او بعید به نظر می رسد ببر، او گاهی اوقات خوب نیست - توسط همکاران خود را دوست داشت

11. Being an eager beaver, he at whiles is not well - liked by his colleagues.
[ترجمه ترگمان]او که سگ آبی مایل به آبی است، گاه گاه از سوی همکارانش به خوبی دوست نخواهد شد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خزنده مشتاق، او در whies خوب نیست - توسط همکاران خود را دوست داشت

12. He is an eager beaver.
[ترجمه ترگمان] اون یه سگ آبی مشتاقه
[ترجمه گوگل]او یک خیمه مشتاق است

13. You are an eager beaver.
[ترجمه ترگمان] تو یه سگ آبی مشتاقی
[ترجمه گوگل]شما بیبر مشتاق هستید

14. Ask young Harry to do it — he's still an eager beaver and wants to impress by his willingness.
[ترجمه ترگمان]از هری بخواه که این کار و بک نه او هنوز یک سگ آبی مشتاق است و می خواهد تحت تاثیر تمایل او قرار بگیرد
[ترجمه گوگل]از جوان هری بخواهید که این کار را انجام دهد - او هنوز هم یک خیمه مشتاق است و می خواهد با تمایل وی تحت تاثیر قرار گیرد

پیشنهاد کاربران

کاسه داغ تر از آش

کاسۀ داغ تر از آش

بیش از حد کاری، فعال و علاقمند به کار . کسی که دوست دارد با بر عهده گرفتن کار و مسئولیت بیشتر دیگران را تحت تاثیر قرار دهد.

- This idiom alludes to the hardworking and industrious nature of beavers in making their underwater dwellings

- Very enthusiastic and overzealous about work or responsibility and who is eager to impress and take on extra responsibility

• That new guy in the stock is a real eager beaver. He's being coming in early and staying late every day


کلمات دیگر: