کلمه جو
صفحه اصلی

vainglorious


معنی : لافزن، خود ستا، از روی خودستایی
معانی دیگر : غره، مغرور، اهل به خود نازیدن، (به خود) بالنده، پر فیس و افاده

انگلیسی به فارسی

لافزن، خودستا، از روی خودستایی


سعادتمند، از روی خودستایی، لافزن، خود ستا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: vaingloriously (adv.), vaingloriousness (n.)
(1) تعریف: excessively proud or vain; filled with vainglory.
مشابه: proud, vain

(2) تعریف: showing or caused by excessive pride or vanity.
مشابه: vain

- a vainglorious display
[ترجمه ترگمان] نمایش قلابی برای لاف زدن
[ترجمه گوگل] یک صفحه نمایش خشن

• boastful, haughty, conceited
if you describe someone's behaviour as vainglorious, you mean that it is very boastful or proud, and that you find it ridiculous; a literary word.

مترادف و متضاد

boastful, proud


لافزن (صفت)
boastful, vainglorious, thrasonical

خودستا (صفت)
ostentatious, braggart, blowhard, boastful, swank, vainglorious, self-opinionated, self-praising, stuck-up

از روی خودستایی (صفت)
vainglorious

Synonyms: arrogant, blowing one’s own horn, boasting, bragging, cavalier, cocky, conceited, egotistic, egotistical, haughty, high-and-mighty, high-handed, huffy, overbearing, pompous, presumptuous, pretentious, puffed up, self-important, snobbish, snooty, strutting, stuck-up, swaggering, vain


جملات نمونه

1. The bombastic, vainglorious Nivelle had virtually announced to the world his grandiose expectations, making the dreadful defeat doubly damaging.
[ترجمه ترگمان]The، لاف و گزاف، عملا انتظارات grandiose را به جهانیان اعلام کرده بود، و این شکست وحشتناک را مضاعف می ساختند
[ترجمه گوگل]Nivelle، بمبارد و مبهم، عملا اعلام آمادگی بزرگ خود را به جهان اعلام کرد، و شکست شگفت انگیزی را که به طور دوبعدی آسیب می رساند، اعلام کرد

2. The vainglorious presence of Marilyn Monroe is placed alongside the subdued countenance of Mother Theresa, Che Guevara glares vehemently in opposition to the pacifistic visage of Mahatma Gandhi.
[ترجمه ترگمان]حضور vainglorious مرلین مونرو در کنار چهره آرام مادر ترزا قرار داده می شود، چه چه گوارا به شدت به مخالفت با چهره pacifistic ماهاتما گاندی نگاه می کند
[ترجمه گوگل]حضور مؤثر مریلین مونرو در کنار مادری ترسا قرار دارد، چو گوارا به شدت در مخالفت با دیدگاه صلح آمیز مهاتما گاندی قرار می گیرد

3. The tone here should be uniformly vainglorious so that it is impossible to tell whether the award is prestigious or not. It does not matter if the award was received a while back.
[ترجمه ترگمان]لحن اینجا باید به طور یکنواخت vainglorious باشد تا مشخص شود که آیا این جایزه معتبر است یا خیر مهم نیست که این جایزه به هنگام بازگشت دریافت شود
[ترجمه گوگل]تن اینجا باید به طور یکنواخت و فریبنده باشد تا معلوم شود که جایزه معتبر است یا نه مهم نیست که این جایزه در حالی دریافت کرد که برگشت

4. He was rather vainglorious about his own war record.
[ترجمه ترگمان]او در مورد سابقه جنگی خودش لاف می زد
[ترجمه گوگل]او نسبت به سابقه جنگ خود دچار سوء تفاهم شد

5. Possible, sometimes, a strong and vainglorious player may wish to give points, in order that his victory may be the more notable. But I do not think that even this is the true explanation.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بعضی اوقات یک بازیکن قوی و با لاف ممکن است به شما امتیاز بدهد تا پیروزی او برجسته تر شود اما من فکر نمی کنم که حتی این توضیح واقعی باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است گاهی اوقات یک بازیکن قوی و خشن ممکن است مایل به امتیاز دادن باشد تا پیروزی او بیشتر قابل توجه باشد اما من فکر نمی کنم حتی این توضیح درست باشد

6. Gal. 5:26 Let us not become vainglorious, provoking one another, envying one another.
[ترجمه ترگمان]گال ۵- اجازه دهید به لاف زدن و دامن زدن به یکدیگر نباشیم، به یکدیگر رشک ببریم
[ترجمه گوگل]گال 5 26 بیایید نترسیم، یکدیگر را مجذوب کنیم، یکدیگر را غصب کنند

7. It is very vainglorious of you to think that the truth is on your side.
[ترجمه ترگمان]خیلی به شما فکر می کنند که حقیقت در طرف شما قرار دارد
[ترجمه گوگل]این بسیار محتاطانه است که شما فکر کنید که حقیقت در طرف شماست

8. Make no vainglorious boasts, I beg you.
[ترجمه ترگمان]به خودت زحمت نده، من از تو خواهش می کنم
[ترجمه گوگل]هیچ فایده ای ندارد

9. She is a vainglorious woman.
[ترجمه ترگمان]او زن vainglorious است
[ترجمه گوگل]او یک زن شوهردار است

10. Thus, with each page, she becomes increasingly unattractive and vainglorious - brains and spirit corrupted by driving ambition.
[ترجمه ترگمان]از این رو، با هر صفحه، او به طور فزاینده ای غیر جذاب و vainglorious - مغز و روح فاسد شده از جاه طلبی رانندگی است
[ترجمه گوگل]بنابراین، با هر صفحه، او به طور فزاینده جذاب و بی دست و پا می شود - مغز و روح با رانندگی جاه طلبی فاسد شده است

11. In the fifth hotel the complimentary stationery carried the most vainglorious letterhead I have ever seen.
[ترجمه ترگمان]در هتل پنجم the complimentary the بود که تا به حال دیده بودم
[ترجمه گوگل]در هتل پنجم، لوازم التحریر جالب، سربرگ ترین نامه ای بود که تا به حال دیده ام

12. You'd surely go for his first-rate brain, though you might pass on what his detractors consider the vainglorious temperament that comes bundled with it.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، با وجود این که ممکن است بد خلق و خوی his در مورد خلق و خوی و خوی vainglorious که با آن وارد شده باشد، عبور کنید
[ترجمه گوگل]مطمئنا می خواهید مغز درجه اول خود را بپردازید، هرچند شما می توانید تصور کنید که معصومین خود را در مورد خلق و خوشی که با آن همراه است، در نظر بگیرید

13. Last week, exultant rebels in Tripoli clambered on Gaddafi's vainglorious statue of an American warplane in the grip of a mighty Libyan fist.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته، شورشیان exultant در طرابلس به مجسمه vainglorious از قذافی در چنگال یک مشت قدرتمند لیبی دست یافتند
[ترجمه گوگل]در هفته گذشته، شورشیان طلبیده در طرابلس در مجسمه سرسام آور قذافی یک هواپیمای جنگی آمریکایی را در آغوش یک مشت کوبنده لیبی دیدند

14. Behind the words, at once self - pitying and vainglorious, the merits of the case were overwhelming.
[ترجمه ترگمان]پشت این کلمات، بی درنگ، ترحم و vainglorious، شایستگی های این پرونده طاقت فرسا بود
[ترجمه گوگل]در پشت کلمات، در یک بار خودخواهانه و دلسوزانه، شایستگی های موردی غلبه داشت

پیشنهاد کاربران

فخر فروشی


کلمات دیگر: