کلمه جو
صفحه اصلی

waggon


معنی : واگن، ارابه، بارکش، با واگن حمل کردن
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: wagon، wagon واگن

انگلیسی به فارسی

( wagon ) واگن، ارابه، بارکش، با واگن حمل کردن


انگلیسی به انگلیسی

• wagon; cart; carriage, coach
convey by waggon, transport by waggon

مترادف و متضاد

واگن (اسم)
car, wain, wagon, waggon

ارابه (اسم)
cart, wagon, waggon, chariot, quadriga

بارکش (اسم)
transport, truck, lorry, wagon, waggon, freighter, tractor

با واگن حمل کردن (فعل)
wagon, waggon

جملات نمونه

1. We pitchforked the hay into the waggon.
[ترجمه ترگمان]یونجه را در گاری فرو کردیم
[ترجمه گوگل]ما یونجه را به وسیله واگن زدیم

2. The waggon door was close to the south end of the barn, serving crop storage areas to either side.
[ترجمه ترگمان]در گاری بسته به انتهای جنوبی طویله بود و به هر دو طرف می رفت
[ترجمه گوگل]درب واگن نزدیک به انتهای جنوبی انبار قرار داشت و از مناطق ذخیره سازی محصولات به هر دو طرف خدمت می کرد

3. Perhaps the most conspicuous is the large waggon door.
[ترجمه ترگمان]شاید آن در بزرگ گاری بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]شاید واضح ترین درب درب واگن باشد

4. Someone jumped out from the foremost waggon.
[ترجمه ترگمان]یک نفر از قسمت اول گاری بیرون جست
[ترجمه گوگل]کسی از اولویت اصلی خارج شد

5. Someone jumped out from the foremost waggon and cried aloud.
[ترجمه ترگمان]یک نفر از foremost بیرون جست و با صدای بلند فریاد زد:
[ترجمه گوگل]کسی از بالا و پایین دست و پا شکسته گریه کرد

6. The lantern hanging at her waggon had gone out.
[ترجمه ترگمان]فانوس به طرف او آویخته بود و بیرون رفته بود
[ترجمه گوگل]فانوس حلق آویز در واگن آن رفته بود

7. A baggage waggon followed the postillion, and behind the waggon walked an old bandy-legged servant in a cap and a cape.
[ترجمه ترگمان]گاری حمل بار صدای خود را به گوش راننده رساند و در پشت گاری یک نوکر با چهار پا در کلاه و یک شنل راه افتاد
[ترجمه گوگل]یک واگن غرفه به دنبال انبوه بود، و پشت واگن یک گاو نر بالغ قدیمی در یک کلاه و یک قبر راه می رفت

8. The rickety little waggon was already laden.
[ترجمه ترگمان]گاری شکسته و شکسته بار دیگر بار شده بود
[ترجمه گوگل]جادوگر کوچولوی کوچک در حال حاضر لندن بود

9. At one time, Mr Jarvis the coalman paid a pretty penny just to park his waggons there.
[ترجمه ترگمان]در یک زمان، آقای جارو یس، خانم جارویس، پول خوبی دریافت کرد تا waggons را در آنجا پارک کند
[ترجمه گوگل]در یک زمان، آقای جارویس زغال سنگ تنها یک پنی زیبا برای پارک کردن واگن هایش در آنجا پرداخت کرد

10. In the late afternoon Angel Clare offered to drive the waggon with its buckets of milk to the station.
[ترجمه ترگمان]در اواخر بعد از ظهر، آنجل Clare پیشنهاد کرد که گاری را با سطل های شیر خود به ایستگاه ببرد
[ترجمه گوگل]در اواخر بعد از ظهر فرشته کلر پیشنهاد کرد که واگن را با سطل های شیرش به ایستگاه رانندگی کند


کلمات دیگر: