کلمه جو
صفحه اصلی

vacuum cleaner


معنی : جارو برقی، جاروی برقی
معانی دیگر : جاروبرقی (vacuum sweeper هم می گویند)، التی که هوارامک میزندوباان جاروب وگردگیری میکند، مک زن

انگلیسی به فارسی

جاروبرقی (vacuum sweeper هم می‌گویند)


جارو برقی، جاروی برقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an electrical appliance that cleans floors, carpets, and the like by suction; vacuum sweeper.

• device used for cleaning which sucks in dirt by creating a vacuum
a vacuum cleaner is an electric machine which sucks up dust and dirt from carpets.

مترادف و متضاد

جارو برقی (اسم)
vacuum cleaner

جاروی برقی (اسم)
vacuum cleaner

carpet sweeper


Synonyms: Hoover, vacuum sweeper


جملات نمونه

1. The vacuum cleaner has various attachments.
[ترجمه گنج جو] جارو برقی برا تمیز کردن سطوح مختلف اتصالات متنوعی داره.
[ترجمه ترگمان]تمیز کننده خلا وابستگی های متعددی دارد
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای اتصالات مختلف است

2. He could also learn to use the vacuum cleaner, the washing machine and other household appliances.
[ترجمه ترگمان]همچنین او می تواند یاد بگیرد که از جاروبرقی، ماشین لباس شویی و دیگر وسایل خانگی استفاده کند
[ترجمه گوگل]او همچنین می تواند از جاروبرقی، ماشین لباسشویی و سایر وسایل خانگی استفاده کند

3. The vacuum cleaner has four different attachments.
[ترجمه ترگمان]جارو برقی دارای چهار پیوند مختلف است
[ترجمه گوگل]جاروبرقی دارای چهار فایل پیوست مختلف است

4. Don't bang your vacuum cleaner about.
[ترجمه ترگمان]vacuum جارو جنجال نکن
[ترجمه گوگل]جارو برقی خود را بلند نکنید

5. My old vacuum cleaner has gone west at last and I'll have to buy a new one.
[ترجمه ترگمان]جاروبرقی قدیمی من بالاخره به غرب رفت و من مجبور می شم که یه جدیدش رو بخرم
[ترجمه گوگل]جارو برقی قدیمی من به پایان رسیده است و من مجبورم برای خرید یکی از جدید

6. The conversation ended when the vacuum cleaner started up.
[ترجمه ترگمان]گفتگو وقتی پایان یافت که جاروبرقی شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]مکالمه زمانی شروع شد که جاروبرقی شروع شد

7. I feel like a martyr to this vacuum cleaner.
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم یک شهید برای این جارو برقی است
[ترجمه گوگل]من به این جارو برقی شهیدم

8. We've got this vacuum cleaner on ten days' free trial.
[ترجمه ترگمان]ما این جارو برقی را در ده روز از مایش آزاد داریم
[ترجمه گوگل]ما این جارو برقی را در یک محاکمه رایگان 10 روزه دریافت کرده ایم

9. Have you finished with the vacuum cleaner yet? I need it.
[ترجمه ترگمان]جارو برقی رو تموم کردی؟ بهش نیاز دارم
[ترجمه گوگل]آیا هنوز با جاروبرقی کار کرده اید؟ من به آن نیاز دارم

10. My vacuum cleaner has very good suction.
[ترجمه ترگمان]جارو برقی من مکش بسیار خوبی دارد
[ترجمه گوگل]جاروبرقی من مکش بسیار خوبی دارد

11. He could hear the whirr of a vacuum cleaner.
[ترجمه ترگمان]صدای چرخ های یک جارو برقی را می شنید
[ترجمه گوگل]او می تواند صدای جارو برقی را بشنود

12. And to save lugging a vacuum cleaner upstairs, the flat has an outlet for the Univac Central Vacuum System.
[ترجمه ترگمان]و برای ذخیره کردن یک جارو برقی در طبقه بالا، مسطح خروجی برای سیستم جاروبرقی آبی است
[ترجمه گوگل]و برای صرفه جویی در جارو برقی در طبقه بالا، تخت دارای خروجی برای سیستم خلاء مرکزی Univac است

13. It was derived from an ordinary domestic vacuum cleaner.
[ترجمه ترگمان]آن برگرفته از یک جارو برقی خانگی معمولی بود
[ترجمه گوگل]این از یک جارو برقی خانگی معمولی گرفته شده است

14. Her vacuum cleaner drove him into the street, in search of a coffee shop.
[ترجمه ترگمان]جاروبرقی او او را به خیابان برد و به جستجوی کافی شاپ رفت
[ترجمه گوگل]جاروبرقی او را در جستجوی یک کافی شاپ می برد

15. This vacuum cleaner comes with a range of attachments.
[ترجمه ترگمان]این جارو برقی با طیف وسیعی از پیوندها وارد می شود
[ترجمه گوگل]این جارو برقی با طیف وسیعی از اتصالات همراه است

پیشنهاد کاربران

آشغال خور

جارو برقی


also vacuum, informal vac

جارو برقی
وسیله ای برای تمیز کردن خانه

a piece of electrical equipment that cleans floors by sucking up dirt

آشغال جمع کن

لوله باز کن دستشویی یا فاضلاب


کلمات دیگر: