کلمه جو
صفحه اصلی

valetudinarian


معنی : خیالی، مریض، مریض، خیالی، علیل، وسواسی
معانی دیگر : ناخوش، ناتندرست، انگشتال، دچار وسواس سلامتی، بیمار خیالی، پندار بیمار، valetudinary مری­، کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خود وسواسی است

انگلیسی به فارسی

( valetudinary ) مریض، علیل، وسواسی، کسی که نسبت به سلامتی و تندرستی خود وسواسی است


دروغین، مریض، خیالی، وسواسی، علیل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person confined or incapacitated by poor health; invalid.

(2) تعریف: one who is excessively or morbidly concerned with his or her ailments.
صفت ( adjective )
مشتقات: valetudinarianism (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or characterized by prolonged poor health; invalid.

(2) تعریف: showing excessive or morbid concern with one's own ailments.

• one who worries chronically about his health; invalid
chronically worrying about one's health; constantly in poor health

مترادف و متضاد

خیالی (اسم)
valetudinarian, hypochondriac, worrywart

مریض (اسم)
sick, valetudinarian, invalid, patient

مریض (صفت)
ailing, sick, ill, unwell, morbid, valetudinarian, sickish

خیالی (صفت)
valetudinarian, air-built, imaginary, fanciful, fictitious, fancied, fantastic, unrealistic, chimerical, unreal, dreamy, visionary, thoughtful, pensive, hypochondriac, spleeny, insubstantial, contemplative, meditative, romantic, cloud-built, fantastical, spectral, ideational

علیل (صفت)
sick, ill, valetudinarian, invalid, bedfast, bedrid, pimping, infirm, bedridden, valetudinary

وسواسی (صفت)
morose, valetudinarian, whimsical, meticulous, queasy, scrupulous, pernickety, persnickety, overcautious, valetudinary

hypochondriac


Synonyms: morbid person, neurotic, obsessive person, valetudinary


جملات نمونه

1. Valetudinarian, and most people would need something more vigorous .
[ترجمه ترگمان]valetudinarian، و بیشتر مردم به یه چیز قوی تر نیاز دارن
[ترجمه گوگل]والکتیناریان، و اکثر مردم نیاز به چیزی قوی تر دارند

2. Objective Check the ash of valetudinarian for plague before 50 years, if exist plague in the soil near the ash.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی خاکستر of برای طاعون قبل از ۵۰ سال، اگر طاعون در خاک نزدیک خاکستر وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]اهداف: قبل از 50 سال، خاکستر خال خال را برای طاعون بررسی کنید، در صورت وجود طاعون در خاک خاکستری

3. The valetudinarian alternated two hours of work with one hour of rest.
[ترجمه ترگمان]The نا valetudinarian دو ساعت کار را با یک ساعت استراحت می داد
[ترجمه گوگل]دو ساعت کار با یک ساعت استراحت متوقف شد

4. But his eminence as a valetudinarian now made him an object of engrossing interest, and Mrs.
[ترجمه ترگمان]اما جناب عالی به عنوان آقای کازوبن در حال حاضر او را مورد توجه و علاقه خود قرار داده بود، و خانم وستن،
[ترجمه گوگل]اما سرانجام او به عنوان یک دروغینکار، او را هدف از علاقه مبرم، و خانم

5. She affected to be spunky about her ailments and afflictions, but she was in fact an utterly self - centered valetudinarian.
[ترجمه ترگمان]او تحت تاثیر بیماری ها و امراض خود قرار گرفته بود، اما در واقع یک valetudinarian کاملا خودمحور بود
[ترجمه گوگل]او تحت تاثیر قرار گرفت تا در مورد بیماری و مصیبت های او خشمگین شود، اما او در واقع یک متفکر کاملا متمرکز بود

6. The said method can obtain high specific antibody with high potency and the immunological milk is especially suitable for old people, infant and valetudinarian.
[ترجمه ترگمان]روش گفته شده می تواند آنتی بادی اختصاصی بالایی با توان بالا به دست آورد و شیر immunological به خصوص برای افراد مسن، نوزاد و valetudinarian مناسب است
[ترجمه گوگل]این روش می تواند آنتی بادی ویژه با قدرت بالا به دست آورد و شیر ایمونولوژیک مخصوصا برای افراد سالخورده، نوزاد و والنتیناریس مناسب است

7. The present invention has good taste and health care effect, and may be used as the excellent nutrient source for athlete, valetudinarian and other special people.
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود دارای مزه خوب و تاثیر مراقبت های بهداشتی است و می تواند به عنوان منبع غذایی عالی برای ورزش کار، valetudinarian و دیگر افراد خاص مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این اختراع دارای طعم و مزه خوب و اثر مراقبت های بهداشتی می باشد و می تواند به عنوان منبع مواد مغذی عالی برای ورزشکار، والدنین و دیگر افراد خاص مورد استفاده قرار گیرد

8. His method proved successful in his case, but he was a valetudinarian, and most people would need something more vigorous.
[ترجمه ترگمان]روش او در مورد او موفقیت آمیز بود، اما او a بود و بیشتر مردم به چیزی قوی تر نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]روش او در مورد او موفق بود، اما او یک متفکر بود، و اکثر مردم نیاز به چیزی قوی تر دارند

9. He got sick easily since he was young, what a valetudinarian!
[ترجمه ترگمان]از وقتی که جوان بود به آسانی مریض می شد، چه نا valetudinarian!
[ترجمه گوگل]او از زمانی که جوان بود، به راحتی بیمار شد، چه غم انگیز!

پیشنهاد کاربران

در مورد سلامتی مضطرب بودن



کلمات دیگر: