کلمه جو
صفحه اصلی

wacky


معنی : حواس پرت، گیج، خرف
معانی دیگر : (خودمانی)، خل، خل وضع، غیر عادی

انگلیسی به فارسی

گیج، خرف، حواس پرت


حواس پرت، گیج، خرف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: wackier, wackiest
مشتقات: wackily (adv.), wackiness (n.)
• : تعریف: (slang) odd, eccentric, or crazy.
مشابه: insane, nutty

- She's a bit wacky about her shoes.
[ترجمه ترگمان] اون یه ذره گیج شده در مورد کفش هایش
[ترجمه گوگل] او در مورد کفش هایش کمی حیرت انگیز است

• strange, odd; crazy, loony, silly (slang)
something that is wacky is eccentric, funny, and exciting; an informal word.

مترادف و متضاد

حواس پرت (صفت)
absentminded, wacky, light-headed

گیج (صفت)
astray, absentminded, wacky, light-headed, distrait, dizzy, staggering, astounding, confounded, hazy, darned, giddy, stupid, slaphappy, muddle-headed, mazy, deuced, muzzy, hare-brained, plumbous, swimming

خرف (صفت)
wacky, senile, blockish, thickheaded, muddle-headed

acting crazy


Synonyms: absurd, balmy, crazed, crazy, daft, demented, deranged, eccentric, erratic, foolish, hare-brained, insane, irrational, loony, lunatic, mad, nuts, nutty, odd, preposterous, screwy, silly, unpredictable, wild, zany


Antonyms: calm, collected


جملات نمونه

1. Some of his friends are pretty wild and wacky characters.
[ترجمه ترگمان]برخی از دوستان او شخصیت های عجیب و غریب و عجیب و غریب هستند
[ترجمه گوگل]برخی از دوستان او شخصیت های بسیار وحشی و حواس پرت هستند

2. I don't want to make the novel sound wacky, let alone conspiratorial.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم رمان را گیج کنم
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم رمان را حیرت انگیز کنم، بجز توطئه آمیز

3. More precisely, a buffoon with a wacky idea and too much free time.
[ترجمه ترگمان]به طور دقیق تر، یک دلقک با یک ایده احمقانه و زمان آزاد بسیار آزاد
[ترجمه گوگل]دقیق تر، یک فاحشه با ایده پیچ و خم و زمان آزاد است

4. Wacky comedy about a scientist trying to drive a guy crazy by forcing him to watch the worst movies ever made.
[ترجمه ترگمان]یه کمدی گیج در مورد یه دانشمند که داره سعی می کنه یه مرد رو دیوونه کنه تا به بدترین فیلم های دنیا نگاه کنه
[ترجمه گوگل]کمدی هکری درباره یک دانشمند که سعی در رانندگی یک دیوانه دارد و مجبور شده است او را به تماشای بدترین فیلمهایی که تا به حال ساخته شده است تماشا کنند

5. Subsidiary characters run the gamut of weird and wacky academics, familiar from a host of campus novels.
[ترجمه ترگمان]شخصیت های برجسته و عجیب و غریب و عجیب و غریب، که از بسیاری از رمان های محوطه دانشگاهی آشنا هستند، در سراسر جهان اداره می شوند
[ترجمه گوگل]کاراکترهای زیرمجموعه ای از جوامع دانشگاهی عجیب و غریب که از بسیاری از رمان های دانشگاهی آشنا هستند استفاده می کنند

6. He has his spiky hair, strong opinions and wacky humour.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی، عقاید قوی و شوخ طبعی wacky داره
[ترجمه گوگل]او موهای زرق و برق دار خود، نظرات قوی و طنز حواس پرت است

7. There are some really wacky scenes at the PTA meeting that you'd love.
[ترجمه ترگمان]در جلسه اداره مخابرات پاکستان، برخی صحنه های عجیب و احمقانه وجود دارد که شما دوست دارید
[ترجمه گوگل]صحنه هایی واقعا پیچیده ای در جلسه PTA وجود دارد که دوست دارید

8. And some records are more wacky than others.
[ترجمه ترگمان]و بعضی اطلاعات بیشتر از بقیه wacky
[ترجمه گوگل]و برخی از سوابق حواس پرت از دیگران است

9. This is because, in the wacky world of quantum physics, light is wavy as well as particulate.
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که در دنیای جنون آمیز فیزیک کوانتوم، نور به شکل موجی همانند ذرات معلق است
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که در دنیای حیرت انگیز فیزیک کوانتوم، نور به صورت ذرات و ذرات کوچک است

10. My guess is that you could dig up wacky facts about any animal, fruit or mineral you choose to look at.
[ترجمه ترگمان]حدس من این است که شما می توانید واقعیت ها را در مورد هر حیوان، میوه یا معدنی که می خواهید به آن ها نگاه کنید، پیدا کنید
[ترجمه گوگل]حدس من این است که شما می توانید حقایق حواس پرت را در مورد هر گونه حیوان، میوه یا معدنی که انتخاب می کنید نگاه کنید حفاری کنید

11. This fantastic Terminator T600 model Wacky Wobbler is just what you need to strike fear deep into the hearts of your friends and co-workers!
[ترجمه ترگمان]این مدل \"نابودگر T۶۰۰\" (نابودگر Wobbler Wacky)تنها چیزی است که شما نیاز دارید تا از عمق قلب دوستان و همکاران خود بترسید!
[ترجمه گوگل]این مدل فوق العاده Terminator T600 Wacky Wobbler فقط چیزی است که شما نیاز دارید تا ترس را در قلب دوستان و همکاران خود قرار دهید!

12. But the energy is all – well wacky right now.
[ترجمه ترگمان]اما این انرژی در حال حاضر بسیار مضحک است
[ترجمه گوگل]اما انرژی همه چیز است - خوب حیرت انگیز هم اکنون

13. Race as one of 8 wacky characters!
[ترجمه ترگمان]مسابقه به عنوان یکی از ۸ شخصیت جنون آمیز!
[ترجمه گوگل]مسابقه به عنوان یکی از 8 شخصیت حواس پرت!

پیشنهاد کاربران

عجیب غریب . غیرمنطقی . جنون آمیز ( بیشتر برای یه اختراع یا یه چیز عجیب که نمیتونی باور کنی )

مشنگ ، خل وضع ، خرفت ، گیج و . . .

غیر عادی

ابلهانه، احمقانه، مزخرف

no matter how bad, good, trivial, wacky or impractical

عجیب و غریب
غیر عادی
( برای اشیا به کار می ره )

خز

مسخره ولی جالب


کلمات دیگر: