کلمه جو
صفحه اصلی

waif


معنی : بچه سر راهی، مال بی صاحب، بچه بی صاحب، مال متروکه، ادمدربدر
معانی دیگر : (به ویژه کودک) بی خانمان، دربدر، یتیم و سرگردان، لقطه، (هر چیزی که شخص پیدا می کند وظاهرا صاحب ندارد) یافته، باد آورده، (گاو و گوسفند و سگ و غیره) سرگردان (وظاهرا بی صاحب)، رجوع شود به: waft، (حقوق) مال یافته شده که کسی ادعایی برآن ندارد، مال بی صاحب در دریا

انگلیسی به فارسی

مال بی صاحب (در دریا)، مال متروکه، بچه بی صاحب، آدم در به در، بچه سر راهی


وای فای، بچه سر راهی، مال بی صاحب، بچه بی صاحب، مال متروکه، ادمدربدر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a homeless or friendless person, esp. an orphaned or abandoned child.
مترادف: foundling, orphan
مشابه: gamin, guttersnipe, outcast, pariah, ragamuffin, tatterdemalion, urchin

- With no one to take them in, the orphaned children had become waifs begging in the streets.
[ترجمه ترگمان] بچه های یتیم شده در خیابان ها گدایی می کردند
[ترجمه گوگل] بدون آنکه آنها را ببرند، کودکان یتیم شده در خیابان ها گدایی می کردند

(2) تعریف: an animal or thing that has been lost or abandoned by its owner.
مترادف: orphan, stray
مشابه: dogie, maverick

• homeless or abandoned person (especially a child); young person who seems to be needy because of his/her thin feeble appearance; stray animal; cast-off or neglected items
a waif is a young person, especially a child, who looks as if he or she is hungry and has nowhere to live.

مترادف و متضاد

lost or unclaimed person or thing


Synonyms: castaway, dogie, drop, fetch, flotsam, foundling, homeless one, jetsam, orphan, ragamuffin, stray, urchin


بچه سر راهی (اسم)
fosterling, waif, foundling

مال بی صاحب (اسم)
waif

بچه بی صاحب (اسم)
waif

مال متروکه (اسم)
waif

ادمدربدر (اسم)
waif

جملات نمونه

1. zahra was a skinny waif with torn clothes and sunken eyes
زهرا دخترک بی خانمان لاغری بود با لباس های مندرس و چشم های گود افتاده.

2. They looked thin, waif - like and half starved.
[ترجمه ترگمان]آن ها لاغر و waif و نیمه گرسنه به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها نازک، نازک و نیمه گرسنه بودند

3. Lavant plays a vagrant waif, Binoche a runaway painter.
[ترجمه ترگمان]Lavant یک waif ولگرد است که نقاش فراری است
[ترجمه گوگل]Lavant نمایشنامه خجالتی، Binoche نقاشی فرار

4. The celebratory burial of the shoeless waif.
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین این بچه ولگرد پابرهنه به خاک سپرده شده است
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه بی شرمانه

5. Do I look like a waif?
[ترجمه ترگمان]شبیه a؟
[ترجمه گوگل]آیا من یک شبیه سازی می شوم؟

6. All her images of a tiny waif locked in the attic seemed suddenly foolish and fantastic.
[ترجمه ترگمان]تمام تصاویر کوچکی که در اتاق زیر شیروانی گیر کرده بودند ناگهان ابلهانه و رویایی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]تمام عکس های او از یک تکه کوچک در قفس در اتاق زیر شیروانی به نظر می رسد به طور ناگهانی احمقانه و فوق العاده است

7. They knew that, like the Dickensian waif, a good wash and new clothes would reveal an angelic face.
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که مانند the Dickensian، رخت شویی و لباس های نو، صورت فرشته ها را آشکار می سازد
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند، مانند لباس های دیکنزین، شستشوی خوب و لباس های جدید یک صورت فرشته ای را نشان می دهد

8. They looked thin, waif - like and starved.
[ترجمه ترگمان]آن ها لاغر و waif و گرسنه به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها نازک، بی نظیر و گرسنه بودند

9. A waif is begging on the street.
[ترجمه ترگمان]A در خیابان گدایی می کند
[ترجمه گوگل]یک خیط و پیت در خیابان گول زده است

10. It tells a tale of a waif who was educated into being a lady.
[ترجمه ترگمان]این داستان یک بچه ولگرد است که در حال تربیت یک زن است
[ترجمه گوگل]این یک داستان از یک خلسه است که به عنوان یک خانم تحصیل کرده است

11. Maybe I should play this needy, despondent waif card more often.
[ترجمه ترگمان]شاید باید این کارت needy و despondent رو بیشتر انجام بدم
[ترجمه گوگل]شاید من باید این کارت وایسای ناسازگار و نگران کننده را بازی کنم

12. Believe it not, the waif look was the hottest look of the 1990's.
[ترجمه ترگمان]باور کنید که این نگاه سرد به عنوان گرم ترین نگاه دهه ۱۹۹۰ به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]باور نکنید، نگاه ظاهری داغترین نگاه سالهای 1990 بود

13. A waif in a jeans skirt and Leia hair knobs waited for her gown.
[ترجمه ترگمان]یکی از waif بود که دامن شلوار جین پوشیده بود و knobs روی لباسش منتظر لباس او بود
[ترجمه گوگل]یک جادوگر در دامن شلوار جین و دستگیره موی آلا منتظر لباس او بود

14. Found a helpless waif.
[ترجمه ترگمان]یه بچه ولگرد بیچاره رو پیدا کردم
[ترجمه گوگل]وایف بی نظیری پیدا کرد

Zahra was a skinny waif with torn clothes and sunken eyes.

زهرا دخترک بی‌خانمان لاغری بود با لباس‌های مندرس و چشم‌های گود افتاده.


پیشنهاد کاربران

بچه بی صاحب


کلمات دیگر: