1. her yawn was a hint that it was time to go
دهان دره ی او اشاره ای بود که هنگام رفتن فرا رسیده است.
2. to smother a yawn
جلو دهان دره ی خود را گرفتن
3. i tried to stifle my yawn
سعی کردم جلو دهان دره ی خود را بگیرم.
4. the widow leaned over the yawn of the grave
بیوه زن روی دهانه ی قبر خم شد.
5. She managed to stifle a yawn.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خمیازه بکشد
[ترجمه گوگل]او موفق به خمیازه زدن شد
6. He struggled to stifle a yawn.
[ترجمه ترگمان]تقلا می کرد که جلوی خمیازه کشیدن را بگیرد
[ترجمه گوگل]او برای فشردن خمیازه تلاش کرد
7. The debate was a mockery. A big yawn.
[ترجمه ترگمان]بحث مورد تمسخر قرار گرفت خمیازه بزرگی بود
[ترجمه گوگل]این بحث وحشتناک بود جیغ بزرگ
8. She stifled a cough/yawn/scream/sneeze.
[ترجمه ترگمان]او سرفه می کرد و خمیازه می کشید و عطسه می کرد
[ترجمه گوگل]او سرفه / چرک / فریاد / عطسه را خفه کرد
9. He covered his mouth to hide his yawn.
[ترجمه ترگمان]دهانش را پنهان کرد تا خمیازه خود را پنهان کند
[ترجمه گوگل]او دهان خود را پوشانده است تا چهره اش را پنهان کند
10. I suppressed a strong urge to yawn.
[ترجمه ترگمان]اصرار زیادی کردم که خمیازه بکشم
[ترجمه گوگل]من میل شدید به خمیازه کشیدم
11. The little boy gave a huge yawn.
[ترجمه ترگمان]پسر بچه خمیازه ای کشید و گفت:
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو صدای خمیازه ی بزرگش را زد
12. She makes no attempt to stifle a yawn.
[ترجمه ترگمان]اون سعی نمی کنه که جلوی خمیازه کشیدن رو بگیره
[ترجمه گوگل]او هیچ تلاشی برای خمیازه زدن ندارد
13. I just managed to smother a yawn.
[ترجمه ترگمان]من فقط سعی کردم خمیازه بکشم
[ترجمه گوگل]من فقط توانستم خمیازه بکشم
14. Kay shook her head and stifled a yawn .
[ترجمه ترگمان]کی زی سرش را تکان داد و خمیازه کشید
[ترجمه گوگل]کی سرش را تکان داد و صدای خمیازه را خم کرد
15. Do you start the day with a yawn instead of a smile?
[ترجمه ترگمان]آیا روز را با خمیازه شروع می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا روزی به جای یک لبخند شروع به چروک می کنید؟
16. He tried to conceal his yawn behind his hand.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خمیازه خود را پشت دست پنهان کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد او را در پشت دستش پنهان کند