کلمه جو
صفحه اصلی

umber


معنی : ای قهوه مایل به زرد
معانی دیگر : (نوعی خاک دارای اکسید منگنز و آهن که به رنگ قهوه ای مایل به زرد است و پخته ی آن به رنگ قهوه ای مایل به قرمز است) اومبر، گل ماشی، (رنگ) قهوه ای مایل به زرد یا قرمز، (محلی) سایه، سایه، روح، شبح، سایه انداختن، قهوه ای مایل بزرد

انگلیسی به فارسی

سایه، روح، شبح، سایه انداختن، قهوه ای مایل بزرد


عدد، اي قهوه مایل به زرد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a natural pigment of iron and manganese oxides, that is yellowish brown, or reddish brown when roasted.

(2) تعریف: a yellowish brown or reddish brown color.

• grayling, species of fish that resembles the trout (native to europe and the northern united states); species of wading bird that resembles a heron (native to africa); shadow (british)
color with umber; color with a reddish-brown material that resembles umber
reddish-brown
reddish-brown pigment derived from soil that is rich in clay iron and manganese; reddish-brown color
something that is umber in colour is yellowish or reddish brown; a literary word.

مترادف و متضاد

ای قهوه مایل به زرد (صفت)
umber

جملات نمونه

1. Floodlighting reflected from the silvery burnt umber cladding of the walls as though ice-ghosts danced there, and set the green columns aglow.
[ترجمه ترگمان]Floodlighting از روکش نقره و روکش فلزی دیوارها منعکس می شد طوری که انگار اشباح در آنجا می رقصیدند و ستون های سبز را روشن کرده بودند
[ترجمه گوگل]نورپردازی منعکس شده از روکش دیواری سوزانده شده از سقف دیوار، مانند ارواح ارواح در آن رقص شده است، و ستون های سبز را از نظر آلودگی تنظیم می کند

2. A burnt umber man in a raw sienna compartment.
[ترجمه ترگمان]\"یه مرد سوخته سوخته توی\" sienna raw
[ترجمه گوگل]یک مرد سوخته در یک محفظه سینا خام

3. It's color was metallic gold sunward and burnt umber on the shielded side.
[ترجمه ترگمان]رنگ آن به رنگ طلا فلزی و umber سوخته در کناره حفاظ دار بود
[ترجمه گوگل]این رنگ طلایی فلزی بود و در سمت محافظ سوخته شده بود

4. Can I see the umber serge instead?
[ترجمه ترگمان]میشه بجاش \"serge\" رو ببینم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم به جای آن را به ترتیب بگذارم؟

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

6. One white, the other - burnt umber.
[ترجمه ترگمان] یه دونه \"umber\"، اون یکی \"umber burnt\"
[ترجمه گوگل]یکی سفید، دیگری - سوخته

7. To get to work, he takes umber 1bus to a hotel.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به محل کار، او ۱ اتوبوس را به یک هتل می برد
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به کار، او 1 بوس را به یک هتل می برد

8. A unique umber a ociated with each interrupt.
[ترجمه ترگمان]یک umber منحصر به فرد با هر وقفه یک وقفه ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]منحصر به فرد با هر وقفه رخ می دهد

9. You are umber one.
[ترجمه ترگمان] تو \"umber\" هستی
[ترجمه گوگل]شما یکی از آنها هستید

10. As the chlorophyll disappears during the autumn, the leaves turn fiery red, garnet or umber.
[ترجمه ترگمان]وقتی کلروفیل در طول فصل پاییز ناپدید می شود، برگ ها قرمز آتشین، لعل و یا umber می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که کلروفیل در پاییز ناپدید می شود، برگ سرخ مایل به قرمز، گارنت یا عددی می شود

11. This is a mixture of yellow ochre and burnt umber applied to previously dampened paper.
[ترجمه ترگمان]این ترکیبی از رنگ های زرد مایل به زرد و سوخته بود که برای کاغذ مرطوب قبلا به کار برده شده بود
[ترجمه گوگل]این مخلوط از زرد زرد و خرد شده است که به کاغذ متمایل شده قبلی اعمال شده است

12. The sidewalks were full of dogshit in brilliant colors: ocher, umber, Mars yellow, sienna, viridian, ivory black, rose madder.
[ترجمه ترگمان]پیاده روها پر از dogshit بودند که رنگ های درخشانی داشتند: ocher، umber، مارس زرد، sienna، viridian، سیاه عاج، بیشتر عصبانی بودند
[ترجمه گوگل]پیاده رو ها پر از سگ های پرتقال در رنگ های درخشان، اور، مروارید، زرد، sienna، viridian، عاج سیاه و سفید، rose madder بود

13. The deciduous trees—maple, aspen, crab apple, birch—have begun to turn; but in a wet year their colors are more muted: umber, ocher, russet, and mustard.
[ترجمه ترگمان]درختان برگریز - افرا، صنوبر، سیب خرچنگ، غان، شروع به تغییر کرده اند؛ اما در سال مرطوب رنگ آن ها more: umber، ocher، حنایی و خردل
[ترجمه گوگل]درختان برگدار، افرا، آسفن، سیب خرچنگ، توس، شروع به نوازش کردند؛ اما در یک سال مرطوب، رنگ آنها بیشتر خنثی شده، اچر، زنگ زده و خردل است

14. Look for earth tones for your best color matches, such as forest green, dark brown, and burnt umber, and incorporate those colors into your makeup scheme.
[ترجمه ترگمان]به دنبال بهترین matches رنگ خود بگردید، مانند جنگل سبز، قهوه ای تیره، و umber سوخته، و رنگ های آن را در طرح آرایش خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]به دنبال زنگ های زمین برای بهترین رنگ های خود را، مانند جنگل سبز، قهوه ای تیره و سایبان، و ترکیب آن رنگ را به طرح آرایش خود را

15. “I’ve looked at this picture very often but I’d never really noticed this shadow before, ” he suddenly said, pointing to a patch of burnt umber near the elbow.
[ترجمه محمدی] او در حالی که به قسمت تیره ی که در نزدیکی آرنج او بود اشاره میکرد گفت : " من اکثر اوقات به این عکس خیره می شوم اما هرگز تا به حال به این سایه دقت نکرده بودم
[ترجمه ترگمان]او ناگهان گفت: \" من خیلی زیاد به این تصویر نگاه کرده ام اما قبلا هیچ وقت این سایه را ندیده بودم \" و به قسمتی از آتش سوخته نزدیک آرنج اشاره کرد و گفت: \" من قبلا این سایه را ندیده بودم \"
[ترجمه گوگل]'من این عکس را بسیار اغراق دیدم اما قبل از این سایه را واقعا متوجه نشدم ' او به طور ناگهانی گفت: به یک پچ کوره نزدیک به آرنج اشاره کرد


کلمات دیگر: