کلمه جو
صفحه اصلی

xenophobia


معنی : بیگانه ترسی، بیم از بیگانه
معانی دیگر : بیگانه هراسی، انیر هراسی، اجنبی ترسی

انگلیسی به فارسی

بیگانه‌هراس، بیگانه ترس، بیگانه ستیز


بیگانه هراسانه، مبتنی بر بیگانه هراسی، ناشی از بیگانه هراسی، بیگانه ستیزانه


بیگانه بودن، بیگانه ترسی، بیم از بیگانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: xenophobic (adj.), xenophobically (adv.)
• : تعریف: excessive or unreasoning fear or hatred of foreign people or things.

• fear of strangers
xenophobia is a strong dislike or fear of people from other countries; a formal word.

مترادف و متضاد

بیگانه ترسی (اسم)
xenophobia

بیم از بیگانه (اسم)
xenophobia

جملات نمونه

1. They are nationalist to the point of xenophobia.
[ترجمه ترگمان]آن ها ملی گرا هستند و به بیگانه هراسی بدل شده اند
[ترجمه گوگل]آنها ملی گرایان را به لحاظ جنایتکارانه می دانند

2. Excessive patriotism can lead to xenophobia.
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی بیش از حد می تواند به بیگانه هراسی منجر شود
[ترجمه گوگل]وطن پرستی بیش از حد می تواند به بیگناهی تبدیل شود

3. Emmen's result indicates that the process is institutionalising xenophobia.
[ترجمه ترگمان]نتایج emmen حاکی از آن است که این فرآیند بیگانه هراسی است
[ترجمه گوگل]نتیجه Emmen نشان می دهد که این فرآیند غیر قانونی بودن بیگانه است

4. In an atmosphere of growing xenophobia many foreigners were deported or even imprisoned.
[ترجمه ترگمان]در فضایی از بیگانه شدن بیگانه هراسی، بسیاری از خارجیان تبعید شدند یا حتی به زندان افتادند
[ترجمه گوگل]در فضای روحی عشقی، بسیاری از خارجی ها تبعید یا حتی زندانی شدند

5. The plagues of aggressive nationalism, racism, chauvinism, xenophobia(sentence dictionary), anti-semitism and ethnic tension are still widespread.
[ترجمه ترگمان]طاعون of تهاجمی، نژادپرستی، تعصب مذهبی، بیگانه هراسی (فرهنگ لغت)، ضد - و تنش قومی هنوز رواج زیادی دارند
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت ملی گرایی تهاجمی، نژادپرستی، شوونیسم، عرفان (فرهنگ لغت جمله)، ضد یهودیت و تنش قومی هنوز گسترده هستند

6. One form this took was xenophobia.
[ترجمه ترگمان]یک فرم از این دست بیگانه هراسی بود
[ترجمه گوگل]یکی از این شکلها، زنا محکوم شد

7. Xenophobia and crime committed by far-right groups against foreigners are rising.
[ترجمه ترگمان]Xenophobia و جرائم ارتکابی از سوی گروه های راست گرا در برابر خارجی ها در حال افزایش هستند
[ترجمه گوگل]جنون زده و جرم و جنایت مرتکب شده توسط گروه های عقیدتی علیه خارجی ها رو به افزایش است

8. Was it an outburst of fanatical xenophobia led by monks and friars?
[ترجمه ترگمان]آیا یک طغیان انزجار متعصبانه توسط راهبان و فرایارهای مسیحی به وجود آمده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا این رکود از زرق وبرقی متعصبانه بود که توسط راهبان و فرشته ها هدایت می شد؟

9. Xenophobia means hatred of foreigners.
[ترجمه ترگمان]Xenophobia به معنای تنفر از خارجیان است
[ترجمه گوگل]اشاعه فکری به معنای نفرت از خارجی ها است

10. A man once famed for his intolerance, xenophobia and irrational rages has become a husk of his former self.
[ترجمه ترگمان]مردی که زمانی به خاطر عدم تحمل اش معروف است، xenophobia و عصبانیت غیر منطقی به تبدیل تبدیل به تبدیل تبدیل به تبدیل تبدیل به تبدیل تبدیل به تبدیل شدن به تبدیل شدن به هسته سابق خود شده است
[ترجمه گوگل]مردی که بار دیگر به خاطر عدم تحمل، بی رحمانه و خشم غیر منطقی مشهور شده است تبدیل به پوسته ای از خود سابق خود شده است

11. National xenophobia shading into racism is almost universal.
[ترجمه ترگمان]بیگانه هراسی ملی نسبت به نژادپرستی تقریبا جهانی است
[ترجمه گوگل]زناشویی ملی که به نژادپرستی تبدیل شده است تقریبا جهانی است

12. It isn't xenophobia or ethnocentrism or even hypocrisy to examine the motives of people who are so cruel and inconsiderate an be disgusted, whether it's in New York or New Zealand.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی انگیزه های افرادی که این همه ظالم و بی ملاحظه هستند، چه در نیویورک و چه در نیوزیلند، غریبه و یا حتی تظاهر به ریاکاری نیست
[ترجمه گوگل]این جنبش فکری یا قوم گرایی یا حتی ریاکاری نیست که انگیزه های افرادی را که خیلی بی رحمانه و بی پروا هستند، مورد نفرت قرار دهند، چه در نیویورک و چه نیوزیلند

13. No politically incorrect xenophobia intended – it's just that nerves got the better of me.
[ترجمه ترگمان]از نظر سیاسی بیگانه هراسی در کار نبود - فقط این بود که اعصاب از من بهتر شدند
[ترجمه گوگل]هیچ عشقی از نظر سیاسی نادرست در نظر گرفته نشده است - فقط این است که اعصاب من بهتر از من باشند

14. a campaign against racism and xenophobia.
[ترجمه ترگمان]کمپینی علیه نژادپرستی و بیگانه هراسی
[ترجمه گوگل]مبارزه علیه نژادپرستی و بیگانه

15. But since 2001 the threat of terrorism and xenophobia has made immigration harder.
[ترجمه ترگمان]اما از سال ۲۰۰۱ تهدید تروریسم و بیگانه هراسی، مهاجرت را سخت تر کرده است
[ترجمه گوگل]اما از سال 2001 تهدید تروریسم و ​​بیگانه به مهاجرت سخت تر شده است

پیشنهاد کاربران

Phobio پسوندی برای ترس یا نفرت شدید و غیر منطقی از یک چیز خاص است
ترس از بیگانه :Xenophobia

هراس از بیگانه

دگرهراسی؟ بیگانه ستیزی؟

از دو کلمه یونانی "Xenos" به معنای �بیگانه� و "Phobos" به معنای� ترس� مشتق شده است و به معنای انزجار و هراس از بیگانه است.
بیگانه هراسی

xenophobia ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: بیگانه هراسی
تعریف: [جامعه شناسی] ترس از بیگانگان که منشأ فرهنگی دارد و غالباً ناشی از تلقی و برداشتی خصمانه نسبت به مهاجران در جوامع و اجتماعات است و عواملی نظیر رقابت بر سر شغل یا تبعیض های قومی یا نژادی یا مذهبی بر آن دامن می زنند|||[روان‏شناسی ] ترس بیمارگونه از بیگانگان |||[علوم سیاسی و روابط بین الملل] ترس آمیخته با نفرت از بیگانگان


کلمات دیگر: