از روی سر سختی، از روی سخت دلی
obdurately
از روی سر سختی، از روی سخت دلی
انگلیسی به فارسی
مبهم
انگلیسی به انگلیسی
• in a stubborn manner
جملات نمونه
1. he obdurately rejected all of our proposals
او با یکدندگی همه ی پیشنهادهای ما را رد کرد.
کلمات دیگر: