کلمه جو
صفحه اصلی

vagary


معنی : بوالهوسی، تخیلات، هوی و هوس
معانی دیگر : هوس بازی، دمدمی مزاجی، خیال پرستی، هردمبیلی، هردم یک جوری، دگرگون پذیری

انگلیسی به فارسی

خیالپرستی، تخیلات، هوی و هوس، بوالهوسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: vagaries
• : تعریف: an erratic, unpredictable, or extravagant occurrence, action, or idea; whim.
مترادف: caprice, crotchet, humor, whim, whimsy
مشابه: fancy, freak, impulse, notion, quirk, twist, vicissitude

- The outlandish mansion was constructed according to the vagaries of a rich widow and heiress.
[ترجمه ترگمان] این خانه عجیب و غریب بنا بر دنیای غریب یک بیوه ثروتمند و ثروتمند بنا شده بود
[ترجمه گوگل] عمارت غریب با توجه به شگفتی های بیوه و ثروتمند ثروتمند ساخته شد
- She had no interest in the vagaries of horse racing.
[ترجمه ترگمان] دیگر علاقه ای به vagaries اسب نداشت
[ترجمه گوگل] او علاقه ای به شگفتی های اسب نداشت
- The vagaries of the weather at this time of year makes it difficult to plan outings.
[ترجمه ترگمان] تغییر آب و هوا در این زمان از سال باعث می شود که برنامه ریزی بیرون رفتن را مشکل کند
[ترجمه گوگل] شگفت انگیز بودن آب و هوا در این زمان سال، برنامه ریزی سفر را مشکل می کند

• odd or unexpected action or idea
vagaries are unexpected and unpredictable changes in a situation or in someone's behaviour which you have no control over; a formal word.

مترادف و متضاد

Synonyms: crotchet, fancy, fool notion, humor, idea, impulse, inconsistency, inconstancy, notion, quirk, whim, whimsy


caprice


بوالهوسی (اسم)
whimsy, crotchet, flightiness, humoresque, vagary, whimsey

تخیلات (اسم)
vagary

هوی و هوس (اسم)
whim, vagary

جملات نمونه

1. The success of the event will be determined by the vagaries of the weather.
[ترجمه ترگمان]موفقیت این رویداد از نوسانات آب و هوا تعیین خواهد شد
[ترجمه گوگل]موفقیت این رویداد توسط شگفتی های آب و هوایی تعیین می شود

2. The style of vagary and ghastfulness and the sense of mystery are full of thestory of Allan.
[ترجمه ترگمان]سبک vagary و ghastfulness و حس رمز و راز، پر از thestory آلن است
[ترجمه گوگل]سبک شیطنت و خجالت و معرفت، پر از معرفت آلن است

3. She packed all kinds of clothes to cope with the vagaries of the English weather.
[ترجمه ترگمان]او همه جور لباس را جمع کرد تا با the هوای انگلیس جور در بیاید
[ترجمه گوگل]او لباسهای مختلفی را برای مقابله با شگفتی های آب و هوای انگلیسی بسته بندی کرد

4. She had her own style and was not influenced by the vagaries of fashion.
[ترجمه ترگمان]او سبک خودش را داشت و تحت تاثیر the مد قرار نگرفته بود
[ترجمه گوگل]او سبک خود را داشت و تحت تاثیر شگفتی های مد نیست

5. The country became highly exposed to the vagaries of international markets.
[ترجمه ترگمان]این کشور در معرض the بازارهای بین المللی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این کشور به شدت در معرض تهدیدات بازارهای بین المللی قرار گرفت

6. They changed their minds, Flew off, and into strange vagaries fell. John Milton
[ترجمه ترگمان]آن ها نظرشان را عوض کردند، پرواز کردند و به vagaries عجیب دچار شدند جان میلتون
[ترجمه گوگل]آنها ذهن خود را تغییر دادند، پرواز کردند، و به سوگیری عجیب و غریب افتاد جان میدون

7. Was this a smile on his face, was he actually amused by the vagaries of a servant?
[ترجمه ترگمان]آیا این لبخند بر چهره او بود که از the یک نوکر خوشش می آمد؟
[ترجمه گوگل]آیا این لبخند در چهره او بود، آیا او در واقع توسط جادوها بنده خوش شانس بود؟

8. But increasingly the vagaries of the weather are mitigated by snow-blowers.
[ترجمه ترگمان]اما به طور فزاینده ای the آب و هوا از طریق blowers کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اما به طور فزاینده، شگفتی های آب و هوا توسط برف برف ها کاهش می یابد

9. Farmers change their minds about access to a river at the last minute, according to the vagaries of the harvest.
[ترجمه ترگمان]با توجه به vagaries برداشت محصول، کشاورزان در دقیقه آخر نظرشان را در مورد دسترسی به رودخانه تغییر می دهند
[ترجمه گوگل]کشاورزان در لحظه آخر با توجه به شگفتی های برداشت، ذهن خود را در مورد دسترسی به رودخانه تغییر می دهند

10. A village-based fabric weaving and dyeing business was quite unused to the sudden whims and vagaries of the capitalist fashion industry.
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه نساجی و رنگرزی که در روستا کار می کرد کاملا به هوس ناگهانی و vagaries صنعت مد سرمایه داری عادت نداشت
[ترجمه گوگل]کسب و کار بافندگی و رنگرزی در روستا به راحتی و ناگهانی در صنعت مد مدرن سرمایه داری استفاده نشده است

11. And the vagaries of a jury were possibly another consideration: the government fearing the libertarian qualities of juries.
[ترجمه ترگمان]و the هیات منصفه احتمالا یک مورد دیگر بود: دولت از کیفیت آزاد هیات منصفه می ترسید
[ترجمه گوگل]و جادوها هیئت منصفه، احتمالا یکی دیگر از توجه دولت بود که از ویژگی های آزادی خواهان هیئت منصفه می ترسید

12. The rocket was exposed to the vagaries of the weather, and the launch pad was blocked for long periods of time.
[ترجمه ترگمان]این موشک در معرض the هوا قرار داشت و سکوی پرتاب برای مدتی طولانی مسدود شده بود
[ترجمه گوگل]موشک در معرض غوغای آب و هوا قرار گرفت و پرتاب برای مدت زمان طولانی مسدود شد

13. Foster parents were not always equipped to cope with the vagaries of their own children, let alone the problems of outsiders.
[ترجمه ترگمان]والدین فاستر همیشه برای کنار آمدن با the فرزندان خود آمادگی نداشتند، چه رسد به مشکلات بیگانگان
[ترجمه گوگل]پدر و مادر فاستر همیشه مجهز به مقابله با شگفتی های فرزندان خود نیستند، به غیر از مشکلات بیگانگان

14. The vagaries of her life and moods can intrude on the household or affect the child.
[ترجمه ترگمان]The زندگی و حالات روحی او می تواند بر خانواده تحمیل شود و یا بر کودک تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]شگفتی های زندگی و روحیه او می تواند به خانواده نفوذ کند یا کودک را تحت تأثیر قرار دهد

15. By the vagaries of shuffling, one of the last sheets in the medical file was a report from an ophthalmologist.
[ترجمه ترگمان]براثر the، یکی از آخرین ملحفه در پرونده پزشکی یک گزارش از طرف ophthalmologist بود
[ترجمه گوگل]یکی از آخرین ورق های پرونده پزشکی، توسط یک جادوگر از بین بردن، یک گزارش از چشم پزشک بود

the vagaries of human fortune

هوس‌بازی‌های بخت انسان


the vagaries of the weather

دگرگون‌پذیری‌های آب و هوا


پیشنهاد کاربران

بی ثبات

تغییر غیر منتظره و مبهم. دمدمی مزاج. شرایط متغییر

تغییر ناگهانی، نامنظم و غیر منتظره
The vagaries of weather


کلمات دیگر: