کلمه جو
صفحه اصلی

yawp


معنی : زوزه، جیغ زدن، وراجی کردن، خمیازه کشیدن
معانی دیگر : (عامیانه)، قات قات کردن، قار قار کردن، صدای ناهنجار ایجاد کردن، یاوه گفتن، دری وری گفتن، (با صدای بلند) دهان دره کردن، دهان دره (با صدای بلند)، yaup خمیازه کشیدن

انگلیسی به فارسی

( yaup ) خمیازه کشیدن، زوزه، جیغ زدن، وراجی کردن


یوغ، زوزه، خمیازه کشیدن، جیغ زدن، وراجی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: yawps, yawping, yawped
• : تعریف: (informal) to utter a loud sharp cry; yelp.
مشابه: yap, yelp
اسم ( noun )
• : تعریف: a loud, sharp cry; yelp or squawk.
مشابه: yap, yelp

• talk noisily; shout

مترادف و متضاد

زوزه (اسم)
yap, yowl, gnarl, yaup, yawp, vociferance

جیغ زدن (فعل)
shout, scream, yell, yelp, shriek, yawp

وراجی کردن (فعل)
jabber, chaffer, blab, verbalize, yak, claver, gabble, rattle, prate, yaup, yawp

خمیازه کشیدن (فعل)
gape, yawn, yaup, yawp

جملات نمونه

1. I sound my barbaric yawp over the roofs of the world ( Walt Whitman ).
[ترجمه ترگمان]من صدای barbaric وحشیانه خود را روی سقف دنیا می شنوم (والت ویتمن)
[ترجمه گوگل]من صدای وحشیانه خود را بر روی سقف جهان می بینم (والت ویتمن)

2. It can reduce kinds of yawp in the process of collecting images, quantifying etc. So that the information included in images would be much more approximate to that people need.
[ترجمه ترگمان]این می تواند انواع of را در فرآیند جمع آوری تصاویر، کمی کردن و غیره کاهش دهد بنابراین اطلاعات موجود در تصاویر بسیار بیشتر از آن چیزی است که مردم به آن نیاز دارند
[ترجمه گوگل]این می تواند انواع جوش در فرآیند جمع آوری تصاویر، اندازه گیری و غیره را کاهش دهد به طوری که اطلاعات موجود در تصاویر تقریبا بیشتر به آن افراد نیاز دارند

3. The yawp from dry coal shed of power plant in zone badly bothers the residents around.
[ترجمه ترگمان]انفجار ناشی از انبار زغال سنگ خشک در منطقه باعث اذیت و اذیت ساکنان این منطقه شده است
[ترجمه گوگل]زلزله زغال سنگ خشک از نیروگاه در منطقه به شدت ساکنان در اطراف

4. The transferability of the yawp of the pressing operation oil pump in the sample can express the physical condition change.
[ترجمه ترگمان]قابلیت انتقال پمپ نفتی فعال در نمونه می تواند وضعیت فیزیکی تغییر شرایط فیزیکی را بیان کند
[ترجمه گوگل]انتقال قابلیت خمش پمپ روغنکاری در نمونه میتواند تغییر وضعیت فیزیکی را بیان کند

5. The method not only disposes the disturbance yawp, but also shortens the response time of leaks detection, and heightens the precision of leaks location.
[ترجمه ترگمان]این روش نه تنها اختلال اختلال را دفع می کند بلکه زمان واکنش را محدود می کند و دقت مکان leaks را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این روش نه تنها اختلال بلایای طبیعی را برطرف می کند بلکه زمان پاسخ تشخیص نشت را کوتاه می کند و دقت مکان نشت را بالا می برد

6. By the process of moving area detection, yawp elimination, object detection based on connected region label, shadow elimination, the whole vehicle targets area is obtained.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فرآیند شناسایی مساحت، حذف yawp، تشخیص شی براساس برچسب منطقه ای متصل، حذف سایه، کل اهداف خودرو به دست می آید
[ترجمه گوگل]با فرآیند تشخیص منطقه، حذف یوپ، تشخیص شی بر اساس برچسب منطقه منطقه، حذف سایه، کل منطقه هدف خودرو به دست می آید

7. Even the picture has the aberrance and big yawp; it also has the high extracting precision.
[ترجمه ترگمان]حتی تصویر دارای aberrance و yawp بزرگ است؛ همچنین دقت بالای استخراج را دارد
[ترجمه گوگل]حتی تصویر دارای اخلاق و خشم بزرگ است؛ همچنین دارای دقت بالا استخراج است

8. The yawp pollution of freeway to the ambience is rather severe.
[ترجمه ترگمان]آلودگی yawp بزرگراه به محیط نسبتا شدید است
[ترجمه گوگل]آلودگی یوفا از بزرگراه به محیط بسیار شدید است

9. Expounding and narrating the way to reduce yawp of stokehold's blowers, including its theory characteristic designing-plan choice calculation and the effect of disposal. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]Expounding و نقل راه برای کاهش yawp of s، از جمله تیوری آن، محاسبه انتخاب طرح - طرح و تاثیر دفع فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]توضیح دادن و رؤیای راه کاهش ضربات ناوشکن های دودکش، از جمله نظر سنجی مربوط به طراحی طرح انتخاب محاسبه و اثر دفع فرهنگ لغت جمله

10. I sound my barbaric yawp over the rooftops of the world.
[ترجمه ترگمان]صدای barbaric وحشیانه خود را بر فراز بام دنیا می شنوم
[ترجمه گوگل]من صدای وحشیانه خود را بر پشت بام جهان صدا می کنم

11. And they did a lot of research, such as vibration, yawp, temperature, oil, sound emission and lossless detection technology and so on.
[ترجمه ترگمان]و تحقیقات زیادی انجام دادند، از قبیل لرزش، دما، دما، نفت، انتشار صدا و فن آوری شناسایی بدون انرژی و غیره
[ترجمه گوگل]و آنها تحقیقات زیادی انجام دادند، مانند ارتعاش، یوپ، دما، روغن، انتشار صدا و تکنولوژی تشخیص عدم تحرک و غیره

12. The fact testifies this system can complete the vibration signal acquisition and analyzes the signal under strong yawp.
[ترجمه ترگمان]حقیقت نشان می دهد که این سیستم می تواند سیگنال ارتعاش را کامل کند و سیگنال تحت فشار قوی را تجزیه و تحلیل کند
[ترجمه گوگل]این واقعیت نشان می دهد که این سیستم می تواند بدست آوردن سیگنال ارتعاش را انجام دهد و سیگنال را تحت فشار قوی تقویت کند

13. The simulation result of the homing bomb shows that the method possesses the advantages of wiping off the yawp which can satisfy the demand of nonlinear online identification.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی بمب homing نشان می دهد که این روش دارای مزایای حذف the است که می تواند تقاضای شناسایی آنلاین غیر خطی را ارضا کند
[ترجمه گوگل]نتیجه شبیه سازی بمب انتزاعی نشان می دهد که این روش دارای مزایای پاک کردن یوف است که می تواند تقاضای شناسایی آنلاین غیر خطی را برآورده کند

14. This method is good for the echo signal is distilled and the intensity is advanced and the clutter and the yawp are restrained.
[ترجمه ترگمان]این روش برای سیگنال های منعکس شده خوب است و شدت آن پیشرفته است و the و the مهار می شوند
[ترجمه گوگل]این روش خوب است برای سیگنال اکو تقطیر شده و شدت پیشرفت می کند و کلفت و یو پی آر محدود می شوند

15. To the infrared image pretreatment, the method based on morphology filter is used to wipe off disturb and yawp.
[ترجمه ترگمان]برای پیش تیمار تصویر مادون قرمز، روش مبتنی بر فیلتر مورفولوژی برای پاک کردن مزاحم و yawp بکار می رود
[ترجمه گوگل]برای پیش تصحیح تصویر مادون قرمز، روش مبتنی بر فیلتر مورفولوژی برای پاک کردن آشفتگی و خراش استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

نعره ، نعره زدن

غریو


کلمات دیگر: