کلمه جو
صفحه اصلی

d il


(noun) چهارمین حرف الفبای انگلیسی (noun) صدای "د" و "دال" (مثلا در واژه ی: dog) (noun) (ترتیب چیزها) چهارم، چهارمین (noun) هر چیزی به شکل: d، (دستور روی بسته ی دارو) در آب حل شود

انگلیسی به انگلیسی

• dail eireann, lower house of the iris parliament

جملات نمونه

1. After they had eaten, Dil said, as an afterthought, "Now make sure the children don't go out tomorrow, whatever you do. "
[ترجمه ترگمان]دیل، پس از خوردن غذا، گفت: \" پس از خوردن آن، اطمینان حاصل کنید که کودکان فردا، هر کاری که می کنید، بیرون نمی روند \"
[ترجمه گوگل]بعد از غذا خوردن، دیل گفت: 'حالا مطمئن شوید که بچه ها فردا نمی روند، هر کاری انجام می دهند '

2. OBJECTIVE To prepare diltiazem hydrochloride ( DIL ) sustained release dispersoid to reduce its side reaction.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای تولید hydrochloride diltiazem (dil)dispersoid را برای کاهش واکنش جانبی آن آزاد می کند
[ترجمه گوگل]هدف: برای تهیه دیلتایزیم هیدروکلراید (DIL) پراکنده برای کاهش واکنش جانبی آن

3. Dil, showed up that night at his house with a kilo of meat wrapped in sal leaves. He handed it to Kanchi without a word.
[ترجمه ترگمان]dil، آن شب را در خانه خود با یک کیلو گوشت که در لا بلای برگ ها پیچیده شده بود، نشان داد بی آن که حرفی بزند آن را به Kanchi داد
[ترجمه گوگل]دیل، آن شب در خانه اش با یک کیلو گوشت پیچیده شده در برگ های سالن نشان داد او بدون هیچ کلمه ای به کانچی منتقل کرد

4. The sensing element and the measuring ASIC are assembled in a dual-in-line (DIL) plastic package with pins for surface mount and re-flow soldering.
[ترجمه ترگمان]عنصر سنجش و ASIC در یک بسته پلاستیکی دوتایی (dil)با pins برای لحیم کاری سطحی و لحیم کاری re مونتاژ می شوند
[ترجمه گوگل]عنصر حسگر و ASIC اندازه گیری در بسته بندی پلاستیکی دو لایه (DIL) با پین ها برای بستن سطح و لحیم کاری دوباره جریان می گیرند

5. Based on the previous DIL series contactor, Klckner Moeller Company has developed a new generation of DIL M series contactor.
[ترجمه ترگمان]براساس مجموعه قبلی dil contactor، شرکت Klckner Moeller یک نسل جدید از مجموعه series M ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]بر اساس کنتاکتور سری DIL قبلی، شرکت Klckner مولر نسل جدیدی از گیرنده سری DIL M را توسعه داده است

6. DIL said that the strong result should provide sales momentum going forward, and the company reported a strong forward order book.
[ترجمه ترگمان]dil گفت که نتیجه قوی باید شتاب فروش را افزایش دهد و این شرکت یک کتاب نظم رو به جلو را گزارش کرده است
[ترجمه گوگل]DIL گفت که نتیجه قوی باید حرکت فروش را در پیش بگیرد و این شرکت یک گزارش سفارش قوی را ارائه داد

7. Dil stretched out on the bed(sentence dictionary), his body still covered with the grey and red dust of cement and newly fired brick from his day of labor at the construction site.
[ترجمه ترگمان]دیل او را روی تخت خواب دراز کرد (فرهنگ لغت را)، بدن او هنوز پوشیده از غبار خاکستری و قرمز سیمانی و آجرهای تازه سوخته از روز کار در محل ساخت وساز بود
[ترجمه گوگل]دیل در رختخواب (فرهنگ لغت جمله)، بدن او هنوز هم با گرد و غبار خاکستری از سیمان و آجر جدید اخراج شده از روز کار خود در محل ساخت و ساز پوشش داده شده است

8. Comparing the solubility of scheelite and wolframite in dil. nitric acid with those in oxalic acid or in hydrochloride acid-citric acid has been carried out.
[ترجمه ترگمان]با مقایسه حلالیت of و wolframite در دلربا اسید نیتریک با اسید in یا in اسید سیتریک به انجام رسیده است
[ترجمه گوگل]مقایسه حلالیت شئلیت و ولفرامیت در دیل اسید نیتریک با کسانی که در اسید اگزالیک یا اسید سیتریک هیدروکلراید اسید انجام شده است

9. Dil was on his way to work at the construction when site he stopped briefly to listen to a man propounding the benefits of a herb against impotence.
[ترجمه ترگمان]دیل در مسیر خود برای کار در ساختمان بود که به طور خلاصه برای گوش دادن به مردی که از منافع یک گیاه در برابر ناتوانی رنج می برد، توقف کرد
[ترجمه گوگل]دیل در راه خود برای کار در ساخت و ساز بود زمانی که سایت او به طور خلاصه متوقف به گوش دادن به یک مرد ارائه مزایای یک گیاه در برابر ناتوانی جنسی

10. Dil, following this precedent of preparing for the end of the world, went into the shop and bought a kilogram of goat meat.
[ترجمه ترگمان]دل دل پس از این سابقه آماده شدن برای پایان دنیا، وارد مغازه شد و یک کیلوگرم گوشت بز خرید
[ترجمه گوگل]دیل، پس از این سابقه آماده شدن برای پایان جهان، به مغازه رفت و یک کیلو گوشت بز خرید

11. But a new reporter report says American businesses are also looking at other ways to dil deal with high fuel prices.
[ترجمه ترگمان]اما یک گزارش خبری جدید حاکی از آن است که شرکت های آمریکایی به راه های دیگر برای dil با قیمت های بالای سوخت نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]اما یک گزارش خبرنگار جدید می گوید که کسب و کارهای آمریکایی همچنین به راه های دیگری برای مقابله با قیمت های بالای سوخت نگاه می کنند

12. Clinical features of PTU induced ANCA-associated vasculitis were compared with those of DIL reviewing literature. Antihistone IgG antibody was detected by ELISAs.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های بالینی of ناشی از ANCA در مقایسه با those در حال مرور ادبیات مقایسه شدند آنتی بادی Antihistone IgG توسط ELISAs شناسایی شد
[ترجمه گوگل]ویژگیهای بالینی واسکولیت مرتبط با آنتی بادی ناشی از PTU با مقادیر تجربی DIL مقایسه شد آنتی بادی IgG آنتی هیستون توسط ELISA تشخیص داده شد

13. With elections for a new parliament soon to take place, buy 2moons dil, MEPs are unlikely to see the reform. through until at least 20
[ترجمه ترگمان]با برگزاری انتخابات برای یک پارلمان جدید، ۲ ماه خرید خواهد کرد و اعضای پارلمان اروپا به احتمال زیاد شاهد اصلاحات نخواهند بود تا حداقل ۲۰ سالگی
[ترجمه گوگل]انتخابات مجلس جدید به زودی برگزار می شود، 2 میلیون دلار خرید، نمایندگان مجلس بعید به نظر اصلاحات خواهند بود تا حداقل 20 سال

14. That is routinely sought out during negotiations in developed countries 2moons dil, say analysts and people who have been involved in similar negotiations.
[ترجمه ترگمان]به گفته تحلیلگران و افرادی که در مذاکرات مشابهی شرکت داشته اند، این امر به طور معمول در طی مذاکرات کشورهای توسعه یافته ۲ ماه مورد جستجو قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تحلیلگران و افرادی که در مذاکرات مشابه شرکت کرده اند، به طور معمول در طی مذاکرات در کشورهای توسعه یافته مورد بررسی قرار می گیرند

15. I am expecting to be arrested at any moment. My crime is being married to Cilia Dil and not betraying her.
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که هر لحظه دستگیر شوم جرم من داره با \"Cilia dil\" ازدواج می کنه و بهش خیانت نمی کنه
[ترجمه گوگل]انتظار دارم که در هر لحظه دستگیر شود جرم من با Cilia Dil ازدواج کرده و به او خیانت نمی کند


کلمات دیگر: