1. His tactless words had incurred his father's deep displeasure.
[ترجمه ترگمان]حرف های مودبانه او باعث رنجش و نارضایتی پدرش شده بود
[ترجمه گوگل]کلمات بی معنی او باعث نارضایتی عمیق پدر شد
2. I thought it would be tactless to ask about her divorce.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که این باید برای پرسیدن از طلاق او بی نزاکت باشد
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که می تواند در مورد طلاقش بی معنی باشد
3. I was rather tactless me to ask such a question.
[ترجمه ترگمان]من تا اندازه ای از من بی ملاحظه بودم که چنین سوالی را مطرح کنم
[ترجمه گوگل]من به جای این که به این موضوع بی احترامی کنم، از این موضوع ناراحت شدم
4. He can be very tactless sometimes.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات خیلی بی ملاحظه است
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات می تواند بسیار غیر مستقیم باشد
5. His tactless remarks were enough to raise anyone's hackles.
[ترجمه ترگمان]حرف های مودبانه او برای بلند کردن موهای کسی کافی بود
[ترجمه گوگل]اظهارات بی قید و شرط او به اندازه کافی برای برداشتن هرکسی بود
6. It was rather tactless of you to invite his ex-girlfriend.
[ترجمه ترگمان]بهتر از این بود که تو دوست دختر سابقش رو دعوت کنی
[ترجمه گوگل]از شما خواسته بود که دوست دختر سابق خود را دعوت کنید
7. She's one of the most tactless people I've ever met.
[ترجمه dyn] اون یکی از بی سیاست/بی نزاکت ترین آدم هایی است که تا به حال ملاقات کرده ام
[ترجمه ترگمان]او یکی از the کسانی است که تا به حال دیده ام
[ترجمه گوگل]او یکی از افرادی است که تاکنون ندیده ام
8. It was tactless of you to comment on his hair!
[ترجمه ترگمان]خیلی بی نزاکت بود که تو روی موهایش حرف بزنی!
[ترجمه گوگل]از شما خواسته بود که موهایش را بپرسید
9. He had alienated many people with his tactless remarks.
[ترجمه ترگمان]او بسیاری از مردم را با سخنان tactless از خود دور کرده بود
[ترجمه گوگل]او بسیاری از افراد را با سخنان بی ادبانه خود بیگانه کرده بود
10. His comments were well-meant but a little tactless.
[ترجمه ترگمان]نظرات او خوب بود، اما کمی بی ملاحظه
[ترجمه گوگل]نظرات او به خوبی در نظر گرفته شده بود، اما کمی tactless
11. She was often tactless and insensitive.
[ترجمه ترگمان]او اغلب بی ملاحظه و بی عاطفه بود
[ترجمه گوگل]او اغلب بی تفاوتی و غیر حساس بود
12. Under the present circumstances, it seemed somehow tactless.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تحت شرایط فعلی، این کار به نوعی بی ملاحظه بود
[ترجمه گوگل]در شرایط کنونی، به نظر می رسد به نوعی بی ثبات است
13. And then he made all sorts of tactless remarks about the state of the body.
[ترجمه ترگمان]و بعد همه گونه سخنان بی ملاحظه در مورد وضعیت جسد را بیان کرد
[ترجمه گوگل]و پس از آن او تمام اظهارات بی نظیری در مورد وضعیت بدن ایجاد کرد