1. at night children should not go out unaccompanied
در شب کودکان نباید تنها به بیرون از منزل بروند.
2. Beauty, unaccompanied by virtue, is as a flower without perfume.
[ترجمه ترگمان]زیبایی، همراه با تقوی، یک گل بدون عطر است
[ترجمه گوگل]زیبایی که به دلایلی همراه است، به عنوان یک گل بدون عطر است
3. Unaccompanied children are not allowed on the premises.
[ترجمه ترگمان]unaccompanied کودک در این محل مجاز نیستند
[ترجمه گوگل]کودکان بی خانمان در محوطه مجاز نیستند
4. It is estimated that every year 50 unaccompanied children arrive in Britain.
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شود که هر ساله ۵۰ کودک بدون همراه وارد انگلستان می شوند
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که هر سال 50 کودک بی درنگ به انگلیس می رسند
5. Children unaccompanied by an adult will not be admitted.
[ترجمه ترگمان]کودکان بدون همراهی یک بزرگ سال پذیرفته نخواهند شد
[ترجمه گوگل]کودکانی که همراه بزرگسال بالغ نمی شوند مجاز به پذیرش نیستند
6. Mere words, unaccompanied by any violence, cannot amount to an assault.
[ترجمه ترگمان]گفته های مادر، بدون همراهی هر نوع خشونتی، نمی تواند تجاوز کند
[ترجمه گوگل]واژه هایی که بدون هر گونه خشونت همراه نیست، نمی تواند به یک حمله حمله کند
7. Unaccompanied bags are either searched or removed.
[ترجمه ترگمان]کیسه های unaccompanied نیز جستجو و یا خارج می شوند
[ترجمه گوگل]کیسه های بدون همراه یا جستجو یا حذف می شوند
8. The piece is most often sung unaccompanied.
[ترجمه ترگمان]این قطعه معمولا بدون همراه با آواز خوانده می شود
[ترجمه گوگل]این قطعه اغلب آواز خواندن بدون همراه است
9. Kelly's too young to go unaccompanied.
[ترجمه ترگمان]کلی هم جوونه که بدون همراهی با خودش تنها بره
[ترجمه گوگل]کلی بیش از حد جوان است برای رفتن به همراه همسایه
10. Many large Third World cities have arisen unaccompanied by national industrial growth.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهره ای بزرگ جهان با رشد صنعتی ملی همراه شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرهای بزرگ جهان سوم با رشد صنعتی ملی همراه شده اند
11. For an encore, he sang an unaccompanied folk song.
[ترجمه ترگمان]آواز می خواند و آواز می خواند
[ترجمه گوگل]برای یک مسابقه، او آواز محلی آواز خوانی را آواز خواند
12. No unaccompanied children allowed.
[ترجمه ترگمان]هیچ بچه ای بدون همراهی اجازه نمی داد
[ترجمه گوگل]هیچ فرزند بی سابقه اجازه نداده است
13. Most chanting is unaccompanied, often because no one is available with the required skill, especially to accompany plainsong.
[ترجمه ترگمان]بیشتر سرود بدون همراه است، اغلب به این دلیل که هیچ کس با مهارت مورد نیاز در دسترس نیست، به خصوص برای همراهی با plainsong
[ترجمه گوگل]اغلب شعارها بیسکویت هستند، اغلب به این دلیل که هیچ کس با مهارت لازم در دسترس نیست، به ویژه برای همراهی plainsong
14. Never drive unaccompanied on quarry access roads, used by marble-transporting trucks.
[ترجمه ترگمان]هرگز بدون همراه کردن جاده های دسترسی به معدن که توسط کامیون های حمل و نقل سنگ مرمر استفاده می شود رانندگی نکنید
[ترجمه گوگل]هرگز در کنار جاده های دسترسی به معادن، که توسط کامیون های حمل و نقل سنگ مرمر استفاده می شود، هرگز در اختیار ندارند