معنی : غرور، لاف، گزاف، خود ستایی، فیس
معانی دیگر : افاده، ناز، خودفروشی
vainglory
معنی : غرور، لاف، گزاف، خود ستایی، فیس
معانی دیگر : افاده، ناز، خودفروشی
انگلیسی به فارسی
لاف، گزاف، خودستایی، غرور، فیس
خرابکاری، غرور، لاف، گزاف، فیس، خود ستایی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: excessive pride in one's own appearance, abilities, or achievements; vanity.
• متضاد: humility
• مشابه: vanity
• متضاد: humility
• مشابه: vanity
• (2) تعریف: pretentious display lacking substance; ostentation.
• مشابه: pomp
• مشابه: pomp
• boastfulness, haughtiness, vanity
مترادف و متضاد
غرور (اسم)
vain, vanity, arrogance, assumption, pride, insolence, hauteur, amour-propre, conceit, hubris, tympany, proudness, insolency, self-conceit, self-pride, vainglory
لاف (اسم)
flatulence, boast, brag, jactitation, flatulency, gash, jactation, self-glorification, vainglory
گزاف (اسم)
vainglory
خود ستایی (اسم)
flattery, gas, swank, gasconade, self-praise, swagger, braggadocio, buck, gassing, fanfaronade, splurge, flash, rodomontade, jactation, ostent, self-importance, self-applause, self-glorification, self-glory, vainglory
فیس (اسم)
vainglory
pride
Synonyms: arrogance, big-headedness, boastfulness, bragging, cockiness, conceit, condescension, egoism, egotism, haughtiness, huff, overconfidence, patronage, presumption, pretension, self-importance, smugness, snobbery, strutting, swagger, swelled head, vanity
جملات نمونه
1. The whole immoral conducts almost is wear vainglory around but living.
[ترجمه ترگمان]تمام رفتارهای غیراخلاقی تقریبا به جز زندگی نیست
[ترجمه گوگل]تمام این رفتارهای غیر اخلاقی تقریبا در اطراف لباس پوشیدن، اما زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]تمام این رفتارهای غیر اخلاقی تقریبا در اطراف لباس پوشیدن، اما زندگی می کنند
2. Vainglory is one of the sillier postures : it invariably precedes the rude awakening.
[ترجمه ترگمان]vainglory یکی از the sillier است که همواره از بیداری rude پیش می رود
[ترجمه گوگل]Vainglory یکی از موقعیت های جذاب است که هرگز پیش از بیداری بیرحمانه است
[ترجمه گوگل]Vainglory یکی از موقعیت های جذاب است که هرگز پیش از بیداری بیرحمانه است
3. Discreet practice eliminates vainglory; ascribing our right actions to God removes pride.
[ترجمه ترگمان]تمرین Discreet vainglory را حذف می کند؛ اقدامات درست ما را نسبت به خداوند نسبت می دهد و غرور را از بین می برد
[ترجمه گوگل]تمرین دائمی موجب از بین بردن اعمال حق ما را به خدا اعطا می کند غرور را از بین می برد
[ترجمه گوگل]تمرین دائمی موجب از بین بردن اعمال حق ما را به خدا اعطا می کند غرور را از بین می برد
4. I always consider that the vulgar aims people pursuit vehemently - property, vainglory and extravagance - are despicable.
[ترجمه ترگمان]من همیشه فکر می کنم که مردم عوام قصد دارند آن ها را به شدت دنبال کنند - اموال، vainglory، و extravagance - despicable هستند
[ترجمه گوگل]من همیشه به این نکته توجه می کنم که هدف وحشیانه افرادی است که به شدت دنبال می کنند - اموال، خرابکاری و عصبانیت - نفرت انگیز هستند
[ترجمه گوگل]من همیشه به این نکته توجه می کنم که هدف وحشیانه افرادی است که به شدت دنبال می کنند - اموال، خرابکاری و عصبانیت - نفرت انگیز هستند
5. And yet there are lots of reasons to see it as vainglory.
[ترجمه ترگمان]با این حال دلایل بسیاری برای دیدن آن به عنوان vainglory وجود دارد
[ترجمه گوگل]و با این حال دلایل بسیاری برای دیدن آن به عنوان vainglory وجود دارد
[ترجمه گوگل]و با این حال دلایل بسیاری برای دیدن آن به عنوان vainglory وجود دارد
کلمات دیگر: