کلمه جو
صفحه اصلی

babbitt

انگلیسی به فارسی

بابیت


انگلیسی به انگلیسی

• family name; milton byron babbitt (born 1916), u.s. composer; classic novel by sinclair lewis that was published in 1922; george f. babbitt, principal character from the novel by sinclair lewis "babbitt"; city in minnesota (usa)
line with babbitt metal

اسم ( noun )
مشتقات: Babbittry (n.)
(1) تعریف: the title character and protagonist of Sinclair Lewis's early twentieth-century novel, who is smug, conventional, and resolutely middle-class.

(2) تعریف: (often l.c.) a person who is similar to this character in attitude and outlook; philistine.

جملات نمونه

1. Interior Secretary Bruce Babbitt said in a recent telephone interview.
[ترجمه ترگمان]بروس به بیت، منشی داخلی، در یک مصاحبه تلفنی گفت
[ترجمه گوگل]بروس بابیت، وزیر داخله در یک مصاحبه تلفنی اخیر گفت:

2. Interior Secretary Bruce Babbitt has already taken action on endangered species, land management issues and reorganizing its science programme.
[ترجمه ترگمان]وزیر کشور بروس به بیت هم اکنون در مورد گونه های در معرض خطر، مسائل مدیریت زمین و سازمان دهی مجدد برنامه علمی خود عمل کرده است
[ترجمه گوگل]بروس بابیت، وزیر کشور، قبلا اقدامات مربوط به گونه های خطرناک، مسائل مربوط به مدیریت زمین و سازماندهی مجدد برنامه علمی خود را انجام داده است

3. In his final year, Babbitt got a lot more aggressive about preserving the nation's wild places.
[ترجمه ترگمان]در سال آخر، به بیت بیش از پیش نسبت به مکان های وحشی و وحشی خود aggressive بود
[ترجمه گوگل]در سال گذشته، بابیت در مورد حفاظت از مکان های وحشی ملت بسیار مهاجم شد

4. This put Mr Babbitt in a quandary.
[ترجمه ترگمان]این موضوع آقای به بیت را مردد ساخت
[ترجمه گوگل]این آقای بابیت را در یک وحشی قرار داد

5. At the worst possible moment a brigand named Babbitt raided the shore of Philadelphia from a commandeered ship.
[ترجمه ترگمان]در بدترین لحظه ممکن، یک راهزن به نام به بیت به ساحل فیلادلفیا حمله کرد
[ترجمه گوگل]در بدترین لحظه، یک بردهنده به نام Babbitt، از دریایی از فیلادلفیا از یک کشتی فرمانده حمله کرد

6. Babbitt, 5 a former Governor of Arizona, was an unsuccessful candidate for the 1988 Democratic presidential nomination.
[ترجمه ترگمان]به بیت، ۵ ساله فرماندار سابق آریزونا، کاندیدای ناموفق انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸ بود
[ترجمه گوگل]بابیت، 5 فرماندار پیشین آریزونا، نامزدی ناموفق نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 1988 بود

7. During a stop at a beach, Babbitt lamented the intrusion of non-native Tamarisk bushes along the river banks.
[ترجمه ترگمان]به بیت در حین توقف در کنار ساحل، به خاطر این مزاحمت محلی که در ساحل رودخانه بود، گله می کرد
[ترجمه گوگل]بابیت در طول یک توقف در ساحل، از نفوذ بوته های غیر بومی Tamarisk در امتداد رودخانه ها انتقاد کرد

8. Novelist Sinclair Lewis' Babbitt was the archetypal small-town booster.
[ترجمه ترگمان]رمان نویس آمریکایی به بیت، رمان نویس شهر کوچک و کوچک به بیت بود
[ترجمه گوگل]نوازنده سینکلر لوییس بابیت شهر تقویت کننده شهر کوچک بود

9. Maine had a soothing effect upon Babbitt.
[ترجمه ترگمان]مین تاثیری آرامش بخش بر به بیت داشت
[ترجمه گوگل]مین تأثیر آرام بخش بر بابیت داشت

10. Babbitt is the plump, smooth, efficient, up - to - the - minute and otherwise perfected modern.
[ترجمه ترگمان]به بیت چاق و نرم و کارآمد و کارآمد است
[ترجمه گوگل]Babbitt چرنده، صاف، کارآمد، تا به دقیقه و در غیر این صورت کامل مدرن است

11. Babbitt was frightened by Ted's slackness.
[ترجمه ترگمان]به بیت از تردید تد ترسید
[ترجمه گوگل]بابیت از تند تد ترسید

12. Babbitt sat on the stump, facing the dark pond, slapping mosquitoes.
[ترجمه ترگمان]به بیت روی تنه درخت نشسته بود و با آبگیر تاریک روبرو شده بود و به پشه ها سیلی می زد
[ترجمه گوگل]بابیت بر روی پاره نشسته، با مواجه شدن با حوض تاریک، پنهان کردن پشه ها

13. Babbitt promised to become a recognized orator.
[ترجمه ترگمان]به بیت قول داد که سخنران مشهوری بشود
[ترجمه گوگل]Babbitt وعده داده شده برای تبدیل شدن به هوادار شناخته شده است

14. On the coldest nights Babbitt luxuriously gave up the duty of being manly.
[ترجمه ترگمان]به بیت در سردترین شب ها وظیفه مردانه بودن را رها می کرد
[ترجمه گوگل]در کمترین شبها، بابیت لوکسانه وظیفه انسان بودن را رد کرد

15. Babbitt did not often squabble with his employees.
[ترجمه ترگمان]به بیت اغلب با کارکنان خود کلنجار نمی رفت
[ترجمه گوگل]بابیت اغلب با کارکنانش درگیر نبود


کلمات دیگر: