کلمه جو
صفحه اصلی

dachshund


سگ داکس هوند، سگ پا کوتاه

انگلیسی به فارسی

سگ داکس هوند، سگ پاکوتاه


dachshund


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of a German breed of small dogs having long bodies, very short legs, and drooping ears.

• breed of dog
a dachshund is a small dog that has very short legs, a long body, and long ears.

جملات نمونه

1. This dachshund was finished, no matter what.
[ترجمه ترگمان]این لباس تم وم شده بود، مهم نیست چه اتفاقی بیفته
[ترجمه گوگل]این dachshund به پایان رسید، مهم نیست چه

2. The dachshund had his feet splayed out on the sidewalk.
[ترجمه ترگمان]همه کس پاهایش را روی پیاده رو گذاشته بود
[ترجمه گوگل]دچسد پای خود را روی پیاده رو رد کرد

3. The dachshund skidded forward a few inches on the sidewalk.
[ترجمه ترگمان]ان سگ چند سانتی متر جلوتر روی پیاده رو متوقف شد
[ترجمه گوگل]دچسند چندین سانتی متر روی پیاده رو به جلو حرکت کرد

4. Lorton opened the door, and the dachshund rushed in, yapping furiously.
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و سگ با عصبانیت پارس کنان به داخل هجوم برد
[ترجمه گوگل]لورتون درب را باز کرد و دچسند سرگردان شد، خشمگین شد

5. In fact, the name Dachshund is German for "badger dog, " indicating why these dogs were originally bred - to hunt badgers.
[ترجمه ترگمان]در واقع، نام \"Dachshund\" آلمانی برای \"سگ badger\" است، که نشان می دهد چرا این سگ ها در اصل برای شکار badgers پرورش داده می شدند
[ترجمه گوگل]در واقع، نام Dachshund آلمانی برای 'گربه سگ' است، که نشان می دهد که چرا این سگ ها در ابتدا پرورش داده شدند - برای شکار کردن گوشت خوک ها

6. The person who can perfectly manage a stubborn Dachshund or a saphead Chow-Chow is as admirable as the person who can perfectly manage a Central Asian or a Caucasian.
[ترجمه ترگمان]کسی که می تواند یک Dachshund سرسخت و یا a چو چو را مدیریت کند به خوبی فردی است که می تواند یک آسیای میانه یا قفقاز را مدیریت کند
[ترجمه گوگل]فردی که کاملا می تواند یک Dachshund خشونت آمیز یا یک Saphead Chow-Chow را مدیریت کند، به عنوان کسی که می تواند به طور کامل آسیای مرکزی یا قفقازی را مدیریت کند، قابل تحسین است

7. Anyone who meets a Dachshund has no doubt about who's dog it is.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که با کسی ملاقات کنه شکی در مورد سگ کیه
[ترجمه گوگل]هر کسی که با یک Dachshund ملاقات کند هیچ شکی در مورد سگ خود ندارد

8. Dachshund has no doubt about who' s dog it is.
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که این سگ چه کسی است
[ترجمه گوگل]Dachshund بدون شک در مورد آن سگ است

9. Longhair Dachshund: There are two theories regarding how the standard longhair dachshund came about.
[ترجمه ترگمان]Longhair Dachshund: دو نظریه وجود دارد که در مورد این که the dachshund چگونه مورد بحث قرار گرفته اند، وجود دارد
[ترجمه گوگل]Longhair Dachshund: دو نظریه در رابطه با این که چگونه استاندارد dahshund longhair آمده است وجود دارد

10. How can I determine a dachshund has the sable pattern?
[ترجمه ترگمان]چطور می توانم تعیین کنم که یک کلاه پوست سمور دارد؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم یک dachshund مشخص کنم که الگوی صوتی دارد؟

11. Accidentally, my Dachshund Basset Hound gave birth to a mongrel.
[ترجمه ترگمان]تصادفا، سگ شکاری من سگ دورگه، بچه دورگه رو بدنیا آورد
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی، من اسب شاخدار Dachshund توله سگ را تشکیل داد

12. A wire-haired dachshund that held the record as the world's oldest dog and celebrated its last birthday with a party at a dog hotel and spa has died at age 21 — or 147 in dog years.
[ترجمه ترگمان]یک dachshund با موهای سیمی که رکورد را به عنوان قدیمی ترین سگ جهان در نظر گرفته و آخرین روز تولد خود را با جشنی در یک هتل سگ و چشمه آب معدنی در سن ۲۱ - یا ۱۴۷ سالگی در سال گذشته جشن گرفته بود
[ترجمه گوگل]دچار موش سوری که رکورد قدیمی ترین سگ جهان را داشت و آخرین تولد خود را با یک مهمانی در یک هتل سگ جشن گرفت و آبگرم در سن 21 سالگی یا 147 سال در سگ مرده است

13. The playful dachshund was only 6 weeks old when Denice Shaughnessy, then serving with the U. S. Army, adopted her from a shelter in Newport News, Va.
[ترجمه ترگمان]The بازیگوش تنها ۶ هفته سن داشت، زمانی که Denice Shaughnessy، پس از آن با ایالات متحده خدمت می کرد اس ارتش، او را از پناهگاهی در نیوپورت نیوز به قتل رساند
[ترجمه گوگل]Dachsund بازیگوش تنها 6 هفته بود زمانی که دنیس Shaughnessy، و سپس خدمت در ارتش U S ارتش او را از پناهگاه در نیوپورتز نیویورک، Va

14. Accidentally, my Dachshund and Basset Hound gave birth to a mongrel.
[ترجمه ترگمان]تصادفا، dachshund و سگ شکاری من یه دورگه رو به دنیا آوردن
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی، Dachshund و بسکت هوند من تولد یک قاتل بود


کلمات دیگر: