1. Profit is the most important yardstick of success for any business.
[ترجمه ترگمان]سود مهم ترین معیار موفقیت برای هر کسب وکار است
[ترجمه گوگل]سود مهمترین معیار موفقیت هر کسب و کار است
2. Durability is one yardstick of quality.
[ترجمه ترگمان]Durability یک معیار کیفیت است
[ترجمه گوگل]طول عمر یک معیار کیفیت است
3. By any yardstick, that's a large amount of money.
[ترجمه ترگمان]با هر معیار، این مقدار زیادی پول است
[ترجمه گوگل]با هر معیار، این مقدار زیادی پول است
4. We don't have a common yardstick by which to compare the two cases.
[ترجمه ترگمان]ما یک معیار مشترک برای مقایسه این دو مورد نداریم
[ترجمه گوگل]ما یک معیار مشترک برای مقایسه دو مورد نداریم
5. We need a yardstick for health.
[ترجمه ترگمان]ما به یک معیار برای سلامتی نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما به یک معیار برای سلامت نیاز داریم
6. These subjects are used as a yardstick against which to measure the children's progress.
[ترجمه ترگمان]این موضوعات به عنوان معیاری برای سنجش پیشرفت کودکان مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]این موارد به عنوان معیاری برای اندازه گیری پیشرفت کودکان استفاده می شود
7. Do you judge other children by the same yardstick as your own?
[ترجمه ترگمان]آیا شما بچه های دیگر را با همان اندازه خودتان قضاوت می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا فرزندان دیگر را با همان معیار به عنوان خودتان قضاوت می کنید؟
8. We need a yardstick to measure our performance by.
[ترجمه ترگمان]ما برای اندازه گیری عملکرد خود به یک معیار نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما برای ارزیابی عملکرد ما به یک معیار نیاز داریم
9. Productivity is not the only yardstick of success.
[ترجمه ترگمان]بهره وری تنها معیار موفقیت نیست
[ترجمه گوگل]بهره وری تنها معیار موفقیت نیست
10. There has been no yardstick by which potential students can assess individual schools before signing up for a course.
[ترجمه ترگمان]هیچ استانداردی وجود نداشته است که دانش آموزان بتوانند قبل از امضای این درس، مدارس فردی را ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]هیچ معیاری وجود ندارد که دانش آموزان بالقوه بتوانند قبل از ثبت نام برای یک دوره، مدارس فردی را ارزیابی کنند
11. The new test provides a yardstick against which to measure children's learning.
[ترجمه ترگمان]این آزمون جدید، معیاری برای سنجش یادگیری کودکان فراهم می کند
[ترجمه گوگل]تست جدید یک معیار برای اندازه گیری یادگیری کودکان را فراهم می کند
12. This is a yardstick for measuring whether a person is really progressive.
[ترجمه ترگمان]این یک معیار برای اندازه گیری اینکه آیا فرد واقعا پیشرو است یا نه
[ترجمه گوگل]این یک معیار برای اندازه گیری اینکه آیا فرد واقعا پیشرفته است
13. Exam results are not the only yardstick of a school's performance.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون تنها معیار عملکرد یک مدرسه نیستند
[ترجمه گوگل]نتایج آزمون تنها معیار عملکرد مدرسه نیست
14. So far as resident proprietors went this rough yardstick makes a useful indicator as to the probability of their owning land in other places.
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که مالکان مقیم این معیار سخت به این معیار سخت رسیدند، شاخص مفیدی در مورد احتمال زمین داشتن آن ها در جاه ای دیگر است
[ترجمه گوگل]تا آنجا که مالکان ساکن در این معیار خشن قرار گرفتند، نشانگر سودمندی نسبت به احتمال سرزمین آنها در نقاط دیگر است