1. Someone is planning to build a house on that vacant lot.
کسی قصد دارد روی آن قطعه زمین خالی خانه بسازد
2. I put my coat on that vacant seat.
من کت خود را روی نیمکت خالی گذاشتم
3. When the landlord broke in, he found that apartment vacant.
وقتی صاحب خانه در را شکست و وارد شد با آپارتمان خالی مواجه شد
4. vacant hours
اوقات فراغت
5. vacant land
زمین خالی (بایر)
6. a vacant lot
یک قطعه زمین خالی
7. a vacant position in his company
یک پست خالی در شرکت او
8. a vacant room
اتاق خالی
9. a vacant seat in a bus
صندلی خالی در اتوبوس
10. there are some vacant posts in our bank
در بانک ما چند پست خالی وجود دارد.
11. she sat on the chair with a vacant look on her face
با چهره ای بی حالت روی صندلی نشست.
12. Are there any vacant rooms in this hotel?
[ترجمه ترگمان]اتاق های خالی تو این هتل هست؟
[ترجمه گوگل]آیا اتاق های خالی در این هتل وجود دارد؟
13. A seat became vacant and he sat down in it.
[ترجمه ترگمان]صندلی خالی شد و روی آن نشست
[ترجمه گوگل]یک صندلی خالی بود و در آن نشسته بود
14. The vacant seat of the financial minister is hotly contested among politicians.
[ترجمه ترگمان]کرسی خالی وزیر مالی به شدت مورد اعتراض سیاستمداران قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]صندلی خالی وزیر امور مالی در میان سیاستمداران به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است
15. Half way down the coach was a vacant seat.
[ترجمه ترگمان]نیمه راه تا پایین دلیجان جای خالی بود
[ترجمه گوگل]نیمه راه مربی یک صندلی خالی بود
16. Only a few apartments were still vacant.
[ترجمه ترگمان]فقط چند آپارتمان خالی بود
[ترجمه گوگل]فقط چند آپارتمان هنوز خالی بود
17. There was only a vacant lot where her house used to be.
[ترجمه ترگمان]در آن خانه فقط یک خانه خالی وجود داشت
[ترجمه گوگل]تنها خانه خالی بود که در آن خانه اش مورد استفاده قرار گرفت
18. A job fell vacant in the accounting department.
[ترجمه ترگمان]در بخش حسابداری یک شغل خالی شد
[ترجمه گوگل]یک شغل در بخش حسابداری خالی است
19. She had a kind of vacant look on her face.
[ترجمه ترگمان]صورتش مثل گچ سفید شده بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال یک نوع نگاه خالی بر روی صورت او بود
20. They want to sell the house with vacant possession so they have asked their tenants to leave.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند خانه را با مالکیت خالی بفروشد، بنابراین از مستاجر خود خواهش کردند که بروند
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند خانه را با دارایی خالی به فروش برسانند تا از مستاجرین خواسته اند که به آنجا بیایند
21. The vacant house was on the block.
[ترجمه ترگمان]خانه خالی در محله بود
[ترجمه گوگل]خانه خالی در بلوک بود
22. She had a vacant look/expression on her face.
[ترجمه ترگمان]چهره اش بی حالت بود
[ترجمه گوگل]او روی صورتش خیره شده بود