1. a vacation trip
سفر کوتاه هنگام تعطیلات
2. my vacation ended yesterday
تعطیلات من دیروز تمام شد.
3. our vacation plans in kerman
برنامه ی تعطیلات ما در کرمان
4. to vacation in shiraz
تعطیلات خود را در شیراز گذراندن
5. winter vacation
تعطیلات زمستانی
6. a month-long vacation
تعطیلات سی روزه
7. a week-long vacation did wonders for their moral
یک هفته تعطیلی روحیه ی آنها را به طور شگفت انگیزی بهتر کرد.
8. the long vacation seems to have rejuvenated her
چنین می نماید که تعطیلات طولانی او را جوان کرده است.
9. she is on vacation
او در مرخصی است.
10. to be on vacation
در تعطیلات بودن
11. she decided to forgo her vacation and stay by her uncle's bedside
او تصمیم گرفت از تعطیلات خود صرف نظر کند و در کنار بستر عمویش بماند.
12. i am taking a week off for vacation
دارم برای یک هفته مرخصی می گیرم.
13. mehri wants to rest well during her vacation
مهری می خواهد در دوران مرخصی خوب استراحت کند.
14. we are allowed to take two weeks of vacation with pay annually
ما مجاز هستیم که هرسال دو هفته مرخصی با حقوق بگیریم.
15. his work does not permit him to go on vacation
کارش به او مجال رفتن به مرخصی را نمی دهد.
16. It is possible to vacation at some of the more expensive resorts if you go in the off-season.
[ترجمه A.A] برای گذراندن تعطیلات اگر خارج از فصل بروید امکان دارد هزینه بعضی استراحتگاهها بیشتر باشد
[ترجمه شهرام کاکائی] در فصولی که مردم کمتر به مسافرت میروند، این احتمال وجود دارد که از تفرجگاههای گران قیمت تری بتوانید بهره ببرید. ( البته منظور با هزینه ی کمتر است، به علت تخفیفی که در این ایام به علت کاهش سفر داده میشود. )
[ترجمه ترگمان]اگر شما در فصل خلوت بروید، در برخی از مکان های پر هزینه تعطیلات ممکن است به تعطیلات بروید
[ترجمه گوگل]اگر شما در فصل خارج از فصل، به تعطیلات در بعضی از استراحتگاه های گران قیمت تر بروید ممکن است
17. Soon school will end and the vacation will be at hand.
[ترجمه و....] به زودی مدرسه به اتمام خواهد رسید و تعطیلات شروع میشود ( در دست شما خواهد بود. . . . . )
[ترجمه ترگمان]به زودی مدرسه به پایان می رسد و تعطیلات در دست خواهد بود
[ترجمه گوگل]به زودی مدرسه پایان خواهد یافت و تعطیلات در دست است
18. Neff hitchhiked to New York during his Christmas vacation.
[ترجمه ترگمان]او در تعطیلات کریسمس به نیویورک رفت
[ترجمه گوگل]Neff در طول تعطیلات کریسمس خود به نیویورک مسافرت کرد
19. He's on vacation until next week.
[ترجمه ترگمان]او تا هفته بعد در تعطیلات است
[ترجمه گوگل]او تا هفته آینده در تعطیلات است
20. They rented a cabin for their vacation.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک کابین برای تعطیلات آن ها اجاره کردند
[ترجمه گوگل]آنها کابین را برای تعطیلات خود اجاره کردند
21. He did not idle away his entire vacation.
[ترجمه ترگمان]او تمام تعطیلات خود را عاطل و باطل نگه نداشت
[ترجمه گوگل]او تمام وقت تعطیلات خود را تمام نکرد
22. He'd been on vacation and looked very brown.
[ترجمه بهاره] او در تعطیلات بود و بسیار برنزه بنظر میرسید
[ترجمه ترگمان]او در تعطیلات بود و بسیار قهوه ای به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او در تعطیلات بود و بسیار قهوه ای بود