کلمه جو
صفحه اصلی

tad


معنی : بچه کوچک، نی نی
معانی دیگر : (معمولا با: a) کمی، (یک) ذره، بچه ی کوچک (به ویژه نوزاد پسر)، نوزاد، کودک

انگلیسی به فارسی

مقدار کم


تد، نی نی، بچه کوچک


(آمریکا، عامیانه) بچه کوچک، نی نی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small boy.

- I swam in that creek when I was just a tad.
[ترجمه ترگمان] وقتی فقط یه بچه بودم شنا کردم
[ترجمه گوگل] وقتی که من فقط یک قدم بودم، در آن رودخانه شنا کردم

(2) تعریف: a very small amount; bit.

- Aren't you a tad nervous about the interview?
[ترجمه ترگمان] تو یه ذره واسه مصاحبه عصبی نیستی؟
[ترجمه گوگل] آیا شما در مورد مصاحبه نگران نیستید؟

• little boy; very small amount

مترادف و متضاد

بچه کوچک (اسم)
tot, baby, kid, bambino, tad, little boy

نی نی (اسم)
tad, piccaninny, pickaninny

جملات نمونه

1. a tad more than that
یک ذره بیشتر از آن

2. i am a tad tired
کمی خسته هستم.

3. Tad loves being in the limelight.
[ترجمه Shirinbahari] کودک عاشق بودن در مرکز توجه است.
[ترجمه ترگمان]Tad عاشق بودن در مرکز توجه است
[ترجمه گوگل]تاد را دوست دارد در حال تمرکز باشد

4. It's a tad too expensive for me.
[ترجمه ترگمان]یه خورده برای من خیلی گرونه
[ترجمه گوگل]این برای من خیلی گران است

5. Could you turn the sound down just a tad?
[ترجمه ترگمان]میشه صداشو کم کنی؟
[ترجمه گوگل]میتونی صدای خودت را فقط یک تیک بزنید؟

6. Investors have been a tad nervous since indigenous people rioted for several days in March.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران از زمانی که مردم بومی چندین روز در ماه مارس سربه شورش برداشتند، کمی عصبی شده اند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران پس از چند روز در ماه مارس، بذر عصبی اند

7. Surely they can't begrudge us for being a tad sharper round the bends?
[ترجمه ترگمان]مطمئنا آن ها نمی توانند ما را به خاطر اینکه کمی تیزتر از این است که به این طرف خم شوند، از ما دریغ کنند؟
[ترجمه گوگل]مطمئنا آنها نمیتوانند ما را ناراحت کنند، چرا که تند تندتر از خم شدن است؟

8. His 21 errors were a tad high but not nearly as worrisome as his 127 strikeouts.
[ترجمه ترگمان]۲۱ خطای او نسبتا بالا بود، اما به اندازه ۱۲۷ strikeouts او نگران کننده نبود
[ترجمه گوگل]او 21 بار خطا بود اما بالاخره نتوانست به راحتی به عنوان 127 مجازات عمل کند

9. It's a tad expensive.
[ترجمه ترگمان]یه خورده گرونه
[ترجمه گوگل]این یک گران قیمت است

10. He seems a tad confused on the subject.
[ترجمه ترگمان]او در مورد این موضوع کمی گیج به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد در مورد این موضوع اشتباه است

11. That was more than a tad retro so I distracted myself and put some music on.
[ترجمه ترگمان]اون بیشتر از یه بچه کوچولو بود واسه همین من حواسم رو پرت کردم و یکم موزیک گذاشتم
[ترجمه گوگل]این بیش از یک مداد شمردن بود، بنابراین من خودم را غافلگیر کردم و موزیک ها را روی آن گذاشتم

12. Some dab on a tad, some eat it like soup.
[ترجمه ترگمان]، یه خورده روی یه \"تد\" بعضی ها هم مثل سوپ میخورن
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها در یک قهوه بنشینند، بعضی ها آن را مانند سوپ می خورند

13. The day off was a tad too late for some players.
[ترجمه ترگمان]یک روز تعطیل برای بعضی از بازیکنان خیلی دیر بود
[ترجمه گوگل]روزی برای بعضی از بازیکنان خیلی دیر بود

14. But this stuff strikes me as being a tad too clever.
[ترجمه ترگمان]اما این چیزها مرا بیش از حد باهوش می دانند
[ترجمه گوگل]اما این چیزها من را به عنوان یک طعم بسیار هوشمندانه به حساب می آید

I am a tad tired.

کمی خسته هستم.


a tad more than that

یک ذره بیشتر از آن


پیشنهاد کاربران

یه نمه
The fish was OK, but the chips were a tad greasy.


کلمات دیگر: