کلمه جو
صفحه اصلی

valence


معنی : ظرفیت، ارزش، بنیان، قدر، ظرفیت شیمیایی، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی
معانی دیگر : (شیمی) ظرفیت، والانس، ارزش (valency هم می گویند)، توان

انگلیسی به فارسی

valence، ظرفیت، ظرفیت شیمیایی، ارزش، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی، بنیان، قدر


ظرفیت


ارزایی، ظرفیت، واحد ظرفیت، ظرفیت شیمیایی، بنیان ترکیب اتمی، بنیان، قدر، توان، ارزش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: valency (n.)
(1) تعریف: in chemistry, the quality that determines the number of atoms or chemical groups with which a given atom can form simultaneous covalent bonds.

(2) تعریف: a number that represents this quality for a particular element or chemical group.

• chemical parameter related to the external electric charge of an atom or compound which gives an indication of its combining capacity (chemistry)
valence is the ability of atoms and chemical groups to form compounds; a technical term in chemistry.
valence is the same as valency; used in american english.
see also valance.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] والانس
[برق و الکترونیک] ظرفیت، والانس - ظرفیت عددی که نشان دهنده مقدار توانایی اتم در ترکیب شدن مستقیم با اتم های دیگر است. این عدد به تعداد و آرایش الکترونها در خارجی ترین لایه الکترونی هر اتم بستگی دارد.
[مهندسی گاز] ظرفیت، والانس
[نساجی] ارزش - ظرفیت
[ریاضیات] ظرفیت، ارزش

مترادف و متضاد

ظرفیت (اسم)
capacity, acumen, valence, valency, volume, span, gumption

ارزش (اسم)
worthiness, value, valence, valency, avail, cost, meed, price

بنیان (اسم)
valence, valency, basis, root, radical, foundation, radicle, warp and woof

قدر (اسم)
significance, value, valence, valency, deal, quantity, magnitude, cost, importance, esteem

ظرفیت شیمیایی (اسم)
valence, valency

ارزایی (اسم)
valence, valency

واحد ظرفیت (اسم)
valence, valency

بنیان ترکیب اتمی (اسم)
valence, valency

جملات نمونه

1. Carbon has a valence of four.
[ترجمه ترگمان]کربن ظرفیت چهار دارد
[ترجمه گوگل]کربن دارای ولنتاین چهار است

2. Valence is a sleepy little town just south of Lyon.
[ترجمه ترگمان]Valence شهر کوچکی در جنوب لیون است
[ترجمه گوگل]Valence یک شهر کوچک خواب آلود در جنوب لیون است

3. Valence also smiled, though his was a pensive smile, a smile of reverie.
[ترجمه ترگمان]Valence هم لبخند زد، با این که لبخند pensive بر لب داشت، لبخندی از خیالات بر لب داشت
[ترجمه گوگل]Valence نیز لبخند زد، هر چند او یک لبخند دلنشینی بود، لبخند تلخی

4. The names of the little towns round about Valence ring like peals of bells compelling you to go and look at them.
[ترجمه ترگمان]نام آن شهرهای کوچک که گرداگرد حلقه Valence مانند طنین می افکند، شما را وادار می کند که بروید و به آن ها نگاه کنید
[ترجمه گوگل]نام شهرهای کوچکی که در اطراف Valence حلقه مانند حلقه زنگ ها مجبور شما را به رفتن و به آنها نگاه کنید

5. Lexandro stared at Valence, and it was as if their minds conjoined for an instant - Valence would never abandon Lexandro.
[ترجمه ترگمان]Lexandro به Valence خیره شدند و انگار که ذهنشان به یک لحظه از Valence جدا شده بود هرگز Lexandro را رها نمی کرد
[ترجمه گوگل]لساندرو در والنس خیره شد و به نظر می رسید که ذهنشان برای یک لحظه ارتباط برقرار شود - والنس هرگز لساندرو را ترک نخواهد کرد

6. In a pure semiconductor the valence band is essentially filled and the higher conduction band essentially empty.
[ترجمه ترگمان]در یک نیمه هادی خالص، نوار ظرفیت اساسا پر می شود و نوار هدایت بالاتر اساسا خالی است
[ترجمه گوگل]در نیمه رسانای خالص، باند واژینال اساسا پر می شود و گروه هدایت بالاتر حقیقی خالی است

7. In molecules with unpaired valence electrons, spin-spin coupling between valence and core electrons leads to further small splittings.
[ترجمه ترگمان]در مولکول هایی که الکترون های ظرفیت جفت نشده دارند، جفت چرخش اسپین بین ظرفیت و الکترون های هسته ای منجر به splittings جزیی تر می شود
[ترجمه گوگل]در مولکول هایی که دارای الکترونهای غنیشده نا هموار هستند، اتصال اسپین-اسپین بین ولنا و الکترون الکترون منجر به شکاف کوچکتری می شود

8. Parallels with Simon de Montfort, the Valence and Joinville families are not entirely inappropriate.
[ترجمه ترگمان]Parallels با Simon de، the و خانواده های Joinville کاملا نامناسب نیستند
[ترجمه گوگل]موازی با سیمون د مورفورت، خانواده های والنس و پیونلیول کاملا نامناسب نیستند

9. Only one Valence had returned, to die slowly of poisons he had absorbed during the long march.
[ترجمه ترگمان]فقط یکی از Valence برگشته بود و به آرامی سم را در طول راه طولانی به خود جذب کرده بود
[ترجمه گوگل]فقط یک والنس بازگشت، به آرامی از سموم که او در طول راهپیمایی طولانی جذب کرده بود، میرفت

10. The eight electrons in the valence shell occupy the bonding and non-bonding levels, leaving the anti-bonding levels unoccupied.
[ترجمه ترگمان]هشت الکترون در پوسته ظرفیت، سطح اتصال و non را اشغال می کنند و سطوح ضد اتصال را خالی می کنند
[ترجمه گوگل]هشت الکترون در پوسته ولنس سطوح پیوند و غیر پیوند را اشغال می کند و سطوح ضد باندی را آزاد می کند

11. Aye, babbled sanctimoniously!! i When, for its sake, Valence himself had abandoned his own tech kin!
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند گفت: آ ره! من وقتی به خاطر اون، himself خودش رو رها کرده بود
[ترجمه گوگل]آه، زخمی شدم! من وقتی که به خاطر آن، ونسا خود را به فن آوری خود رها کرده بود!

12. How many do we need to get full valence shells everywhere?
[ترجمه ترگمان]چند نفر باید همه جا به اندازه کافی جا به جا شوند؟
[ترجمه گوگل]چند نفر ما نیاز به شفافیت کامل در همه جا داریم؟

13. The valence atom of an alkali - metal atom has two states.
[ترجمه ترگمان]اتم های ظرفیت یک اتم alkali - فلز دارای دو حالت است
[ترجمه گوگل]اتم valence یک اتم قلیایی - فلزی دارای دو حالت است

14. Purpose : To study clinical diagnosis valence of bone biopsy of osteopathy and bone tumor under CT - guidance.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه ظرفیت تشخیص بالینی بافت استخوان of و تومور استخوان تحت راهنمایی های CT
[ترجمه گوگل]هدف بررسی حساسیت تشخیص بالینی بیوپسی استخوان استئوپاتیک و تومور استخوان تحت هدایت CT

15. So let's think about methane using valence bond theory.
[ترجمه ترگمان]پس بیایید در مورد متان با استفاده از تئوری پیوند ظرفیت فکر کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین بگذارید در مورد متان با استفاده از تئوری پیوند ولز فکر کنیم

پیشنهاد کاربران

جاذبه ارزش

توان
ارزش
قدرت
ظرفیت

در ادبیات روانشناسی به معنای خوشایندی است.

در روانشناسی به معنای ”کیفیت عاطفی“ یا ”ارزش عاطفی“یک ابژه یا موقعیت می باشد، که ممکن است مثبت، منفی، خنثی یا دوسوگرا ( Ambivalence ) باشد. این واژه همچنین جهت طبقه بندی هیجانات بکار می رود. چنانکه ”لذت“ در طبقه ی هیجانات با ارزش عاطفی مثبت، و ”ترس“ در طبقه ی هیجانات با ارزش عاطفی منفی قرار می گیرد و موقعیت ها و پدیده هایی که توامان ایجاد کننده ی هیجانات آمیخته ی منفی و مثبت هستند دارای ارزش عاطفی دوسوگرا قلمداد می شوند.

بار عاطفی ( روانشناسی )

valence ( فیزیک )
واژه مصوب: ظرفیت 3
تعریف: عددی که معرف توانایی ترکیب اتم مورد نظر با اتم های دیگر است


کلمات دیگر: